زیبایی و ادراک خیالی از دیدگاه ابن سینا
مقدمه
انسان ذاتا موجودی کمال گراست و وجود وی
دنبال کمال رسیدن در تمام زمینهها است لذا دنبال تعریف و هدفی است که به
بیانی خوبیها و زیباییها را درون آن هدف تبیین کند. از مواردی که همه
انسانها علیرغم تعاریف مختلف و دیدگاههای متفاوت، به بررسی آن
پرداختهاند موضوع زیبایی است که خود کمالی برای انسان معرفی شده است. نحوه
بیان موضوع در افراد مختلف، متفاوت است که این بستگی به مبنای فکری آن شخص
دارد. فیلسوفان بزرگ مسلمان، در نوشتهها و آثار خود مستقیم به
زیباییشناسی نپرداخته اند، اما در نوشتههای ایشان به موضوعاتی اشاره شده
که در عصر جدید فیلسوفان معاصر آن عناوین را ذیل مبحث زیباییشناسی بررسی
میکنند.
دربررسی نظرات فیلسوفان باید پیشینه
تاریخی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. سوالی مطرح است که چه لزومی دارد در
بررسی نظرات یک فیلسوف در ابتدا به پیشینه تاریخی و تاریخ فلسفه آن پرداخته
شود؟ کلام واضح و روشن است چرا که تاریخ فلسفه بستری را شکل میدهد که خود
فلسفه درون آن معنا مییابد، فلسفه از لامکان به وجود نمیآید واگر نظر و
ایدهای در کلام یک فیلسوف یافت میشود قطعا ریشههای آن بحث در کلام
فیلسوفان سابق دیده میشود. لذا در بررسی نظرات زیباییشناسانه ابنسینا،
نظرات فلاسفه قبل از ابنسینا بویژه ارسطو و فارابی بسیار حایز اهمیت است.
این کلام بدان معنا نیست که فیلسوف جدید الزاما همان سخن پیشینیان را تکرار
کرده باشد بلکه عموما مطلبی بر دانش پیشینیان میافزایند که این مسأله در
ابنسینا به خوبی مشهود است.
یکی از مباحث محوری در کلام فیلسوفان بحث
زیبایی است. فیلسوفان اسلامی تعاریف و دیدگاههای ویژه درباره زیبایی
دارند، به عقیده ایشان زیباییهای موجود در این عالم جلوههای ناقص و مقیدی
از زیبایی مطلق یعنی حق تعالی هستند.
مباحثی که در باب زیبایی در کلام فیلسوفان
مسلمان بدان پرداخته میشود، ذیل مباحث مربوط به صفات کمالیّه وجمالیّه حق
تعالی مطرح میشود.