فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 19
قابلیت ویرایش: دارد
تصویر: دارد
1- مقدمه
در بسیاری از کشورها، منابع طبیعی به ضرر
توسعه اقتصادی بودهاند. ادبیات مربوط به شومی منابع نشانگر رابطهای
ناامیدکننده است: کشورهای با منابع طبیعی زیاد عموما رشدی کمتر از سایر
کشورها تجربه میکنند. رشد اقتصادی این کشور از اکثر کشورهای توسعهیافته
دیگر بیشتر بوده است. درآمد سرانه بر حسب شاخص برابری قدرت خرید از پنج
درصد زیر متوسط کشورهای توسعه یافته در سال 1970 به 70 درصد بیشتر از
میانگین این کشورها در سال 2012 رسیده است. به علاوه، بیشتر درآمدهای نفتی
در صندوق بازنشستگی دولت پسانداز شده است و تنها بازگشت انتظاری حقیقی (4
درصد) آن برای جبران کسری بودجه بدون احتساب نفت مورد استفاده قرار
میگیرد. بنابراین، درک چگونگی حصول این امر به نظر جالب میرسد، البته
برای کشورهایی با پشتوانه تاریخی و نهادی متفاوت، انطباق با عین این
سیاستها دشوار است.
مدیریت منابع نفتی منعکسکننده نگرش
تصمیمگیرندگان نروژی مبنی بر تعلق داشتن منابع به مردم و لزوم انتفاع تمام
جامعه (که شامل نسلهای آتی نیز میشود) از توسعه است. این مساله به چند
دلیل چالش برانگیز بود. درآمدهای نفتی به دلیل اتکا به منابع طبیعی تجدید
ناپذیر موقتی هستند. به علاوه، این درآمدها به دلیل نوسانات موجود در قیمت
نفت و نااطمینانی در خصوص میزان موجودی منابع به شدت پرنوسان هستند.
بازیافت نفت از زمین به لحاظ فنی نیز بسیار دشوار است که این امر ضرورت
مشارکت شرکتهای بینالمللی را به وجود میآورد.
برای دستیابی به این هدف بلند، سیاستهایی
در حوزههای مختلف پیاده شده است. سیستم مالیاتی و قانونی باید تضمین کنند
که درآمدهای نفتی به روشی مطمئن و سودآور به کار گرفته میشوند و همچنین
حجم عظیم درآمدهای نفتی توسط دولت جمعآوری میشود. هدف دیگری که باید
تامین بشود حضور معنادار نروژیها در فعالیتهای نفتی بود، بنابراین
شرکتهای نروژی باید میتوانستند در خود تخصص ایجادکنند و در فعالیتهای
بخش نفت و گاز مشارکت کنند. این سیاستها در قالب ده فرمان نفتی تدوین و در
ژوئن سال 1972 به اتفاق آرا در پارلمان نروژ تصویب شدند: