دید کلی
شیمی کوانتومی ، دانش کاربرد مکانیک کوانتومی در مسایل مربوط به شیمی است. اثر شیمی کوانتومی ، در شاخههای وابسته به شیمی قابل لمس است. مثلا :
- علمای شیمی فیزیک ، مکانیک کوانتومی را (به کمک مکانیک آماری) در محاسبات مربوط به خواص ترمودینامیکی (مانند آنتروپی
و ظرفیت حرارتی) گازها ، در تفسیر طیفهای مولکولی به منظور تائید تجربه
خواص مولکولی (مانند طولها و زوایای پیوندی) ، در محاسبات نظری خواص
مولکولی ، برای محاسبه خواص حالات گذار واکنشهای شیمیایی به منظور برآورد ثابتهای سرعت واکنش ، برای فهم نیروهای بین مولکولی و بالاخره برای بررسی ماهیت پیوند درجامدات بکار میبرند.
- علمای شیمی آلی
از مکانیک کوانتومی ، برای برآورد پایداریهای نسبی مولکولها ، محاسبه
خواص واسطههای واکنش ، بررسی ساز و کار واکنشهای شیمیایی ، پیش بینی میزان
ترکیبات و تحلیل طیفهای NMR استفاده میکنند.
- علمای شیمی تجزیه از مکانیک کوانتومی برای تفسیر شدت و فرکانسهای خطوط طیفی استفاده میکنند.
- علمای شیمی معدنی از نظریه میدان لیگاند که یک روش تقریبی مکانیک کوانتومی است، در توضیح خواص یونهای مرکب فلزات واسطه سود میبرند.
فرضیه پلانک ، سرآغاز مکانیک کوانتومی
در سال 1900، "ماکس پلانک" ، نظریهای ابداع کرد که با منحنیهای تجربی تابش جسم سیاه
، مطابقتی عالی از خود ارائه داد. فرض او این بود که اتمهای جسم سیاه (
مادهای که تمام نورهای تابیده به آن را جذب کند ) ، تنها قادرند نورهایی
را گسیل سازند که مقادیر انرژی آنها توسط رابطه hv داده میشود. در رابطه ،
v فرکانس تابش و h ، ثابت تناسب است که به ثابت پلانکمعروف است. با قبول
مقدار ، منحنیهایی بدست میآیند که با منحنیهای تجربی جسم سیاه کاملا مطابقت دارند. کار پلانک سرآغاز مکانیک کوانتومی بود.
به دنبال پلانک ، "انیشتین" نیز مشاهدات مزبور را بر اساس اندیشه تشکیل نور از اجزایی ذره گونه تشریح کرد که آنها را فوتون نامید که انرژی هر یک از آنها برابر است با:
احتمال و مکانیک کوانتومی
موضوع احتمال
، یک نقش اساسی را در مکانیک کوانتومی ایفا میکند. در مکانیک کوانتومی ،
سروکار ما با احتمالاتی است که با متغیر پیوستهای مانند مختصه x درگیرند.
صحبت از احتمال پیدا شدن یک ذره در یک نقطه خاص مانند x = 0.5000 حاوی
چندان معنایی نیست، زیرا تعداد نقطهها در روی محور xنامتناهی ، ولی تعداد
در اندازه گیریهای ما به هر حال متناهی است و از این رو ، احتمال وصول با
دقت به 0.5000 بینهایت کم خواهد بود.
این است که به جای آن از
احتمال یافتن ذره در یک فاصله کوتاه از محور x ، واقع بین x+dx , xصحبت
میشود که در آن dx یک طول بینهایت کوچک است. طبیعتا احتمال فوق متناسب با
فاصله کوچک dx بوده و و برای نواحی مختلف محور x متغیر خواهد بود. بنابراین
احتمال اینکه ذره در فاصله مابین x و x+dx پیدا شود، مساوی g(x)dx است که
در اینجا (g(x بیانگر نحوه تغییرات احتمال روی محور x است. تابع (g(x چون
برابر مقدار احتمال در واحد طول است، لذا چگالی احتمال نامیده میشود.
چون احتمالات ، اعداد حقیقی و غیر منفیاند، لذا (g(x باید یک تابع حقیقی باشد که همه جا غیر منفی است. تابع موج
میتواند هر مقدار منفی و یا مقادیر مختلط را به خود بگیرد و از این نظر
به عنوان یک چگالی احتمال محسوب نمیشود. مکانیک کوانتومی به عنوان یک اصل
میپذیرد که چگالی احتمال برابر است.
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ
اندیشه "بوهر" مبنی بر اینکه هر الکترون در اتم
، تنها میتواند کمیتهای معین انرژی را دارا باشد، گام مهمی در رشد و
تکوین نظریه اتمی بود (مدل اتمی بوهر). نظریه بوهر برای توجیه طیف اتم
هیدروژن ، مدلی رضایت بخش ارائه کرد، اما تلاش برای بسط نظریه به منظور
تشریح طیف اتمهای دارای بیش از یک الکترون ناموفق بود. دلیل این مشکل به
زودی آشکار شد.