بررسی تطبیقی مفهوم آزادی در آراء هایک و رالز 110 صفحه WORD
بررسی تطبیقی مفهوم آزادی در آراء هایک و رالز 110 صفحه WORDبررسی تطبیقی مفهوم آزادی در آراء هایک و رالز چکیدهمفهوم آزادی بی شک یکی ازمهمترین نظریه های سیاسی می باشد که همواره تاثیرات شگرفی را در تحولات جهان داشته است، اما تعریف آزادی همواره دشوار بوده است زیرامفاهیم تشکیلدهنده آن قابل تعبیرها و تفسیرهای گوناگون است. متفکرین زیادی تعاریف و تفاسیرمتعددی را دراین باره ارائه کرده اند، از جمله مهمترین اندیشمندانی که تاثیرات شگرفی را در بحث آزادی گذاشته اند هایک ورالز می باشند، بنابراین مهمترین هدف این پژوهش بررسی تطبیقی مفهوم آزادی در آراء سیاسی هایک ورالزمی باشد و دراین راستا سئوالاتی مطرح گردید که عبارتند از: 1) معنی و راهکارهای دست یابی به آزادی در اندیشه هایک چیست؟ 2) معنی و راهکارهای دست یابی به آزادی دراندیشه رالزچیست؟ 3) وجوه اشتراک و افتراق مفهوم آزادی در اندیشه هایک و رالز کدامند؟ روش انجام این پژوهش توصیفی و تحلیلی است ونتایج و یافته های حاصل از این پژوهش به شرح ذیل می باشد: 1) آزادی نزد هایک به معنای آزادی از همه قید و بندها و رها شدن در دنیای غرایز نیست، بلکه برعکس او آزادی را در چارچوب قید و بندهای کلی یعنی قانون میسرمیداند. محوراندیشه سیاسی هایک آزادی استومنظور هایک از آزادی عمدتاً آزادی سیاسی و مدنی فردی است؛ 2) ازجمله مشهورترین تئوریها پیرامون آزادی و عدالت در غرب تئوری عدالت جانرالزمیباشد که کالبد اصلی آن را مفهوم آزادی تشکیل میدهد. آزادی از دید وی شامل برابری و عدالت هم هست و عدالت از درون آزادی سر برمی آورد. کلید واژه ها: آزادی؛ عدالت؛ انسانیت مقدمهدرطول قرون و اعصار هیچ کلمه ای به اندازه کلمه آزادی بحث انگیز نبوده است. آزادی به پرمعناترین و مورد توجه ترین واژه در جوامع انسانی تبدیل شده و دراین بین فلاسفه و دانشمندان هر عصر با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی موجود به تلاش برای تعریف آزادی و حل مسائل حاشیه ای آن پرداختند. همچنین می توان گفت: هیچ کلمه ای همانند واژه آزادی مورد بد فهمی و کژفهمی ها نبوده است. به نام آزادی و در دفاع از آن در طول تاریخ خون ها ریخته شده، جنگ ها بوجود آمده، شکنجه ها صورت گرفته و توسط ادبا، شاعران، سیاستمداران، فیلسوفان و حتی مردم عادی در مدح و ستایش یا نکوهش آن سخن ها گفته شده و کتاب ها به نگارش درآمده است. مفهوم آزادی از بدو پیدایش فلسفه سیاسی تاکنون یکی از مهمترین مفاهیمی بود که اندیشمندان و فلاسفه درعلوم انسانی به آن پرداخته اند و هر یک با توجه به نگاه خود نسبت به ایجاد یک جامعه مطلوب معنای خاص خود را درباره این مفاهیم بیان داشته اند، در این میان دو تن از اندیشمندانی که درعصر حاضر می توان به آراء آنها در مورد ایجاد جامعه مطلوب که در آن آزادی و عدالت حاکم باشد به هایک و رالزاشاره نمود. در این پژوهش سعی شده است که معنا و مفهوم واژه آزادی از نقطه نظر این دو اندیشمند مورد توجه قرار گرفته و تلاش گردد که وجوه اشتراک و افتراق آراء این دو اندیشمند در ارتباط با مفهوم آزادی فهمیده شود. برای رسیدن به این هدف این پژوهش به چند فصل تقسیم شده است که در فصل اول سعی بر آن است تحت عنوان کلیات تحقیق به بیان مساله، اهمیت و ضرورت، اهداف، سئوالها پرداخته شود و در فصل دوم تحت عنوان چارچوب نظری تحقیق و بیان مباحث نظری پیرامون آزادی به معنی مفاهیم و تفسیرهایی از مفهوم آزادی و تحقیقات انجام شده توجه شده است. درفصل سوم مفهوم آزادی در آراء هایک وراهکارهای دست یابی به آن و در فصل چهارم مفهوم آزادی درآراء رالز و راهکارهای دست یابی به آن مطرح است. درفصل پنجم به وجوه اشتراک و افتراق آراء هایک و رالز درباره مفهوم آزادی توجه شده است و در فصل ششم خلاصه، نتایج و پیشنهادات در مورد این پژوهش ارائه گردیده است. دراین پژوهش سعی بر آن بود تا با رویکردی علمی و با استفاده از شیوه ای توصیفی و تحلیلی آراء هایک و رالز در مورد مفهوم آزادی به صورت تطبیقی بررسی شود. در این راستا از منابع و ماخذ گسترده ای شامل کتب، مقالات، فصل نامه ها و... از دیدگاه ها و نظرات بسیاری بهره برداری شده است، بدین سبب این پژوهش می توان یکی از منابع مفید در حوزه اندیشه سیاسی و شناخت آراء هایک و رالز باشد اما این پژوهش نیز مانند هر پژوهش دیگری عاری از ایراد و انتقاد نیست. فصل اول کلیات تحقیق بیان مسئله تحقیق هایک و رالز دو تن از فیلسوفان سیاسی غرب در قرن بیستم هستند و شناخت و درک صحیح مبانی فکری آنان دارای اهمیت می باشد. آزادی از جمله مفاهیم بنیادینی است که آن دو اندیشمند پیرامون آن نظراتی ارائه نمود ه اند، لذا شناخت این مفهوم به صورت تطبیقی در آراء هایک و رالز حائز اهمیت است. آزادی طبق نظر برخی ازواژه اوستایی آزاته و یا واژه پهلوی آزاتیه گرفته شده است. قدیمی ترین تعابیر در مورد آزادی در آثار اندیشمندان یونان باستان آمده است. ماده 4 اعلامیه حقوق بشرو شهروند که در سال 1789 به دنبال انقلاب کبیربه وسیله مجلس موسسان فرانسه به تصویب رسید آزادی را چنین تعریف کرده است: آزادی عبارت است ازاختیارانجام هرآنچه به شخص دیگر آسیب نرساند. از این رو بهره گیری هر فرد از حقوق طبیعی خویش هیچ محدودیتی ندارد مگر حدودی که بهره مندی دیگر اعضای جامعه از همان حقوق را تضمین می کند، تعیین این حدود تنها برعهده قانون است(سن، 25:1389). آزادی برای حفظ سلامت جامعه و جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و موقعیت ضروری می باشد. دو موضوع مهم و اساسی زندگی هایک نخست آزادی و دوم نظم است و به عقیده وی آزادی مهمترین دستاورد تمدن مدرن و در عین حال شرط لازم برای دوام و بقای آن است. منظور وی از آزادی عمدتا آزادی سیاسی و مدنی فردی (محدود کردن قدرت دولت توسط قانون) است و معتقد است حکومت قانون اندیشه مرکزی آزادی سیاسی را تشکیل می دهد ودرمقابل رالز برای نهادینهشدن دموکراسی و آزادی، تحقق برابری « عدالت اجتماعی» را یک اصل میداند و می گوید حکومت قانون پیوند نزدیکی با آزادی دارد، بنابر آنچه گفته شد تطبیق مفهوم آزادی در اندیشه هایک و رالز مسئله این پژوهش است. محوراصلی اندیشه هایک برمحورارزشهای لیبرالیسم راستین و آزادی های فردی تضمین شده و موکد در آن شکل گرفته است. آزادی فردی در مفهومی که هایک ازآن دارد زاییده و مخلوق قانون است و بیرون از جامعه مدنی نمی تواند وجود داشته باشد و حکومت قانون اگر درست فهمیده و به صورتی منسجم به اجرا گذاشته شود بایستی لزوما حافظ آزادی فردی باشد، درمقابل جان رالز درصدد آشتی میان عدالت اجتماعی و آزادی فردی می باشد، از دید اواصل اول عدالت از آزادی برابروفرصت های برابردفاع میکند، به عبارت دیگر در اصل اول که اصل بیشترین آزادی برابر خوانده می شود حقوق سیاسی و مدنی هر کس با دیگران برابر است. آزادی های اساسی را تنها میتوان به خاطر خود آزادی محدود کرد. هایک آزادی فردی را درساخت مناسبات اقتصادی جامعه مهمتر و کارسازترازعدالت اقتصادی در زمینه توزیع درآمد می داند و پیشنهاد قطعی رالز این است که در صورت وجود تضاد بین آزادی و نیازهای اقتصادی، آزادی باید حق تقدم بی چون و چرا داشته باشد. محوراندیشه سیاسی هایک مفهوم آزادی است و به نظر وی آزادی صرفا ارزش نیست بلکه منبع و شرط اخلاقی ترین ارزش هاست. ارزش آزادی در امورپیش بینی نا پذیری است که از تحقق آن ناشی می شود. آن آزادی که پیشاپیش آثار مثبتش معلوم باشد آزادی نیست. او هوادار مفهوم منفی آزادی است، آزادی بدین معنا فقدان و نفی شرایط نا مطلوب است. وی معتقد است که آزادی وسیله ای برای رسیدن به یک هدف عالی سیاسی نیست، بلکه خود همان هدف عالی سیاسی است. در مقابل ازجمله مشهورترین تئوریها پیرامون عدالت و آزادی در غرب جدید تئوری عدالت جان رالز میباشد که کالبد اصلی آن را مفهوم آزادی تشکیل میدهد، بطوری که اگر دکترین آزادی را از تئوری عدالت او جدا کنیم آنچه بر جا میماند مدّلل و قابل دفاع نخواهد بود. وی معتقد است همیشه می توان آزادی را با استناد به اقلام سه گانه توضیح داد: کارگزاران آزاد، حدود یا قیودی که آنها از آن حدود و قیود آزاد و رها هستند و آنچه آنها آزادند انجام دهند یا ندهند. وی می گوید مهم است که بدانیم آزادی های اساسی باید به مثابه یک کل یا یک نظام ارزیابی شوند، یعنی ارزش یکی از آزادی ها به طورمعمول به مشخص کردن آزادی های دیگر بستگی دارد و این همبستگی باید عموماً در تدوین چا رچوب یک قانون اساسی و قانونگذاری مطمح نظر قرار گیرد، روشن است که هر گاه آزادی ها بدون محدودیت باشند با یکدیگر تصادم میکنند. با توجه باینکه مفهوم آزادی علیرغم گذشت سالیان زیاد از بررسی و کنکاش بشرهیچگاه از صدرموضوعات مجادله ای چه درفضای کاملاً آکادمیک و چه درفضای کاملاً عمل گرا خارج نشده و اهمیت یگانه خود را حفظ کرده وتعابیر و تفاسیر مختلفی از ان ارائه گردیده و یکی از مناقشهانگیزترین بحث های روزگار ما و یک نیازحیاتی و فراتر از آن یک حق بزرگ است، بدین جهت شناخت این مفهوم به صورت تطبیقی در آرائ این دو اندیشمند حائز اهمیت است. جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |