قلمروهای عدالت و ربط و نسبت آن¬ها با یکدیگر در اندیشه امام علی
قلمروهای عدالت و ربط و نسبت آن¬ها با یکدیگر در اندیشه امام علی
عدالت از پربسامدترین مفاهیم دانش اخلاق است. یکی از مباحث اساسی در حوزه عدالت بازشناسی گستره و نسبت قلمروهای آن با یکدیگر است. از دیگر سو امام علیg به عنوان بزرگترین اسوهی عدالت در میان بشریت شناخته شده و سیرهی گفتاری و رفتاری آن حضرتg گنجینهی بزرگی برای عدالت پژوهی است. از اینرو تحقیق حاضر بر آن است که عرصه های عدالت و نسبت آنها با یکدیگر را از منظر آن امام عدالت پیشهg باز کاود. این نوشتار پنج فصل و یک جمعبندی و نتیجه گیری را شامل میشود. در فصل اول، مفاهیم و معناشناسی عدالت و پیشینهی معرفتی عدالتپژوهی بررسی میشود. فصل دوم به عدالت در رابطهی انسان با با خدا میپردازد. فصل سوم عدالت را در رابطهی انسان با خویشتن مطرح میکند. در فصل چهارم از انسان و عدالت اجتماعی بحث میشود. فصل پنجم به عدالت در حوزهی طبیعت میپردازد. در تمامی این فصول ابعاد مختلف عدالت با تأمل بر اندیشههای حضرت امیر مؤمنان علیg مورد بررسی قرار گرفته است؛ از این دیدگاه عدالت اجتماعی یعنی رعایت مساوات و حقوق برابر انسان ها در تعاملات اجتماعی (امور قضایی،توزیع اقتصادی و ...) و عدالت در حوزهی فردی و ارتباط با خویشتن شامل رعایت حقوق جسم و روح انسان می شود که ضرورت معرفت نفس و عدم اضرار به نفس را به همراه خواهد داشت. عدالت در ساحت طبیعت نیز مربوط به تکالیف انسان نسبت به طبیعت می باشد و مواردی چون سعی و تلاش بر آبادانی زمین، رعایت حقوق حیوانات و ... را در بر می گیرد. عدالتورزی در همهی این ابعــاد بههم پیوسته باعثِ سعادت انسان میشود. سعادتی در آخرت که با زندگی شیرین دنیوی نیز قابل جمع است. بنابراین عدالت هم موجب زندگی آسوده، آرام و خاطرهبخش دنیوی میشود و هم سعادت جاودان اخــروی را به همراه خواهد داشت. کلمات کلیدی: عدالت، امام علیg، قلمروهای عدالت، عدالت اجتماعی
1-3. پیشینه معرفتی عدالت پژوهی13 1-5-1. عدالت در فلسفه و کلام33 1-5-3. عدالت در علم فقه و حقوق37 (عدالت در رابطه انسان و خدا)43 2-2. عدل در رابطهی انسان و خدا45 2-2-1. ساحات عدالت ورزی انسان در برابر خدا47 2-2-1-1. عدالت ورزی در ساحت اعتقاد و اندیشه48 2-2-1-1-2. اندیشه عدالت محور امیرمؤمنانg و اختیار انسان52 2-2-1-1-3. اندیشه عدالتمحور امیرمؤمنانg و مسأله شر55 2-2-1-2. عدالت ورزی در ساحت عمل و رفتار58
(عدالت در رابطه انسان با خویشتن)60 3-2. عدالت در بعد روحانی و معنوی انسان61 3-2-1. ضرورت و اهمیت معرفت نفس61 3-2-3. آگاهی از نسبت خود با خدا68 3-3. عدالت در بعد جسمانی انسان71 4-3-1. اهمیت عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علیg79 4-3-2. عدالــت سیاسی، اجتماعی82 4-3-3. توزیع عادلانه امکانات84 4-3-5. رفع تبعیض در مدیریت جامعه88 4-3-6. پرهیز از لذتجویی در میان حاکمان92 4-3-8. لزوم رأفت در تامین عدالت95 4-4. عدالت در تعامل شهروندان96 4-4-2. عدالت در رابطه با والدین100 4-4-3. عدالت در رابطه با فرزندان101 4-4-4. عدالت در رابطه با خویشان102 5-3. عدالت در زمین، گیاهان و منابع طبیعی109 5-4. نسبت عدالت طبیعی با سایر قلمروها111
مقدمه بیان مسالهشاید به جرأت بتوان گفت رایجترین مفهوم در حوزهی دانش اخلاق، مفهوم "عدالت" است؛ مفهومی کلیدی که بر اساسِ آن، میتوان نظامهای اخلاقی را مورد مطالـعه و بررسی قرار داد. از فلسفهی یونان باستان گرفته تا مکاتب دینی، معنوی و اخلاقی شرقی، همواره مساله عدالت مورد توجه بوده و در تبیین آن کوشش های فراوانی شده است. آرزو، مآل و سرانجامی که نظامهای اخلاقی با توصیفاتِ مختلف خود از آن، با تعبیر "سعادت" یاد میکنند، نیازمند کوشش و تلاش انسانی در کسب فضائل است و در این بین، از عدالت به عنوان شرط لازم برای رسیدن به سعادت یاد میشود. از اینجــا پیوندی میان "عدالت و سعادت" ایجاد میشود؛ که شناخت این مفهوم را برای اندیشمندان حوزهی اخلاق دوچندان میکند. تا این مقام، مفهوم عدالت در عرض سایر مفاهیم اخلاقی چون: فضیلت، خیر، سعادت و .... قرار میگیرد؛ ولی هنگامی که در توصیف و بسط همین مفاهیم یادشده [مجدداً] از مفهوم عدالت نامبرده میشود؛ سبب تقدم و اولویت بازشناسی بیش از پیش آن، در حوزهی فلسفه اخلاق میشود. امروزه در مطالعات حوزهی اخلاق، آثاری بر پایهی مفهوم عدالت تولید میشود؛ که در آنها، سخن از ابعاد مختلف این مفهوم به میان میآید. مفهومشناسی عدالت، راه نیل به عدالت، موانع رسیدن به عدالت، قلمروهای عدالت، آثار عدالت و تبیین ارتباط عدالت با دیگر مفاهیم اخلاقی، از جملهی این ابعاد است. اما در بین ابعاد مختلف عدالت، بازشناسی اندیشهی متفکران پیرامون توصیفشان از قلمروهای عدالت و چگونگی برقراری ارتباط میان این قلمروها، حائز اهمیت است. مثلاً هنگامی که در نظام اخلاق افلاطونی سخن از عدالت به میان میآمد، وی میکوشید تا با بهکارگیری این مفهوم، از لزومِ نوعی هماهنگی و انسجام در میان ساحتهای نفس انسانی یاد کند به عقیده او، اولاً ساحتهای نفس مرتبط هستند؛ ثانیاً در یک نظام اخلاقی، علاوه بر آنکه هر ساحت نفس باید به نحو احسن و صحیح کار کند، به یک هماهنگی کلی و امری مافوق ساحتها نیاز است که از آن به عدالت تعبیر میکرد. حال در بحث حاضر، میدانیم که وجود عدالت در ساحتهای مختلف و قلمروهای مختلف امری مورد پسند است و نوعاً اندیشمندان و مردمان میکوشند تا این عدالت جزئی را در هر قلمرو بدست آورند. اما سؤال آنجاست که آیا در یک نظام اخلاقی که شامل قلمروهای گوناگون میشود، به یک هماهنگی و یک عدالت کلی هم نیاز داریم؟ و در صورتی که چنین نیازی حس شود، ارتباط و نسبت میان این قلمروها چگونه است تا عدالت کلی [هماهنگی قابل قبول] میان آنها رقم بخورد؟ در مطالعه [هر چند اولیه] سخنان امام علیg، علاوه بر معرفی و توصیف قلمروهای عدالت، مساله ارتباط بین این قلمروها به چشم میخورد؛ از اینرو به نظر میرسد انجام مطالعـات دقیق و پژوهــشی عمیق در این باب، میتواند نحوهی ارتباطِ آنها را از نگاه حضرت مشخص کند. اظهارات فراوان، ماندگار و قابل توجه امیرالمؤمنینg از سویی و خلافت، امامت و ولایت حضرت از سوی دیگر، سبب میشود تا در شناخت مفهـوم عدالت به احادیث و روایات علوی توجه ویژهای شود. دلیل چنین توجهی آن است که نگاه امیرالمؤمنینg میتواند به عنوان نظرگاه دینی و بیانگر نظام اخلاقی اسلام نیز تلقی گردد. از همینرو، بدست آوردن نظرگاه عدالت علوی به شکل توصیفی، مورد توجـه اندیشمندان است. 1. سؤالات و فرضیهبا در نظر داشتن بحثی که گذشت، میتوان پرسش اصلی این تحقیق را اینچنین تقریر نمـود: قلمروهای عدالت چیست و توصیف هر کدام از آن ها از منظر امــام عـلیg چگونه است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش اصلی پرسشهای فرعی زیر تمـهید شده است:
تحقیق حاضر از نوع اکتشافی است و بدنبال کشف مفهوم عدالت در اندیشه ی امام امیر مومنانg است.
2. مرور پیشینهدر اینجا لازم است هرچند مختصر و اجمالی به آثار و تالیفاتی که حول موضوع این پایاننامه تحقیق و آماده شده و در تدوین آن اثرگذار بوده است، اشاره گردد:
از میان مقالات تالیف شده با محوریت عدالت از منظر امیر مؤمنانg نیز میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
در مجموعه کتب و مقالاتی که ذکر آن ها گذشت، خلاء دو فقدان اساسی به چشم می خورد: نخست آن که در فعالیت های علمی پیرامون کلیت نظریه عدالت از منظر امام علیg ابعاد و حوزه های مختلف عدالت تقسیم و تبیین نشده است و دوم آن که به بعضی ساحت های عدالت نظیر عدالت الهی یا عدالت نفس کمتر پرداخته شده است ضمن آن که نمی توان نسبت و رابطهی بین ساحت های مذکور را در آثار پیشینی مشاهده نمود.
روش تحقیقروش تحقیق حاضر اکتشافی - هرمنوتیکی و بر پایه مراجعه به متون اصلی و دست اول است که به گزارش فرمایشات حضرت امیر مومنان علیg پرداخته اند. اهم این منابع از نهج البلاغه و غررالحکم بوده که مختص گفته ها و نوشته های حضرتg است. در مرحله بعدی مستدرکات نهج البلاغه و دیگر منابع روایی مانند کافی (که به شکل پراکنده اندیشه های حضرت را نقل می کنند) مد نظر قرار گرفته است. با توجه به عربی بودن احادیث، در ابتدا کلیدواژه های مرتبط با بحث استخراج شده و سپس به توصیف ساحات عدالت از منظر حضرت پرداختهایم و همچنین از آثار (کتب و مقالات) محققینی که در موضوع عدالت پژوهش کرده اند بهره گیری شده است.
1-1. مقدمهپیش از بررسی قلمروهای عدالت، و برای بدست آوردن ابعاد معنایی و مفهومی عدالت، این واژه را در کنار دیگر واژههای همسو و ناهمسوی آن از نظر اهل لغت مورد بررسی قرار میدهیم، تا تصویر نسبتاً روشنی از آن به دست آید. در نهایت، معنای اصطلاحی عدالت را از نگاه اندیشمندان مورد بازبینی قرار داده تا از مقایسهی آناها، رابطهی آراء یادشده با دیدگاه امیرالمؤمنینg و میراث روایی امامیه، دربارهی مفهوم "عدالت" به دست آید.
1-2. معنای عدالتعدالت در لغت از مادهی "عدل" مشتق شده است. "عدل" مصدر ثلاثی مجرد است و اهل لغت دربارهی معنای آن اظهارات مختلفی داشتهاند. فیومی در مصباح المنیر "عدل" را به میانه روی در امور و مفهوم مخالف "جـــور" معنا کرده است. از نظر او، عِدل (به کسر عین) هر چیز، هم جنس یا هم مقدار آن چیز است. تعادل به معنای تساوی است و به نوعی از تقسیم که بر اساس ارزش شیء صورت میگیرد و نه مقدار آن، "قسمه التعدیل" گفته میشود. بنابراین چه بسا در "قسمه التعدیل" بخش کوچکتر به لحاظ ارزش و قیمت، معادل قسمت بزرگتر باشد.[2]در کلام لغویِ بزرگ، فیومی، چند نکته وجود دارد: الف) تفسیر عدل به قصد و میانه روی در امور؛ ب) مخالفت عدل با جور؛ ج) اینکه تعادل به معنای تساوی است. ابن فارس در معجم مقاییس اللغه[3]که به هدف بررسی روح معانی و اصول آنها در کاربردهای مختلف نگاشته شده، در ماده عدل چنین مینویسد: عدل دو ریشه متضاد دارد که یکی دلالت بر استواء و دیگری دلالت بر کجی دارد. مثال معنای اول عدل از مردم است که به کسی گفته میشود که راه و روش درست و مورد رضایتی دارد. از همین باب است واژه "عدلان" که به دو ظرفی که برای حمل بار بر دو طرف چهارپایان میگذارند، اطلاق میشود؛ زیرا که با یکدیگر مساوی هستند. همچنین "عدیل" نیز از همین باب است؛ که به فردی که در محمل در کنار فرد دیگری قرار میگیرد گفته شده است. در ادامه میافزاید: عدل نقیض جور است و شتران معتدل به شترانی گفته میشود که اعضای آنها هماهنگ و نیکو منظر باشد. تا اینجا کلام ابنفارس در تفسیر "عدل" شامل مطالب و نکات زیر است: الف) عدل به معنای استواء و راستی و ضد کجی است؛ ب) راه و روش پسندیده و درست و مرضی، موجب اطلاق عدل بر فرد میشود؛ ج) هماهنگی از جمله معانی مورد نظر در برخی کاربردهای عدل است. از نکته دوم و سوم فهمیده میشود که از دیدگاه ابنفارس، استواء و مساوی بودن به تنهایی معنای کامل عدل نیست؛ بلکه نیکویی و پسندیده بودن روش و نیز هماهنگی اعضای یک کل در نسبت با یکدیگر (مثل زیبایی شتر که در واقع از نسبت هماهنگ اعضا حاصل میشود)، عدالت را رقم میزند. ابنفارس در پایان بحث از ماده عدل، در جایی که "عدل" به معنای "انعدل" به کار رفته است، معنای کجی یا اعوجاج را نیز به اختصار ذکر میکند.
ترجمه مهدی شفیعیان، (تهران: دانشگاه امام صادقg، 1388).
[2] المصباح المنیر، ماده "عدل". [3] معجم مقاییس اللغه، ماده "عدل". جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |