تحلیل فقهی حقوقی جرم تدلیس در نکاح
1-مقدمه
تدلیس به
معنای فریب دادن و پنهان کردن واقع است. پس هرگاه فروشنده کالایی، برای
فریفتن خریدار، وصفی موهوم را به کالای خود نسبت دهد یا عیبی را که در آن
است بپوشاند، در معامله تدلیس کرده است. بدین ترتیب در تدلیس نوعی تقلب و
ریا وجود دارد و فرد فریبکار، بی اعتنا به شرافت شغلی و درستکاری متعارف،
از اعتماد طرف معامله برای گول زدن او استفاده می کند. بر این مبنا گاه
گفتن دروغ یا اظهاری نابجا سبب ایجاد حق فسخ قرارداد و یا معامله می شود و
فرد دروغگو ملزم به جبران خسارت طرف معامله می شود. بدین جهت تدلیس در
معامله با کلاهبرداری قرابت دارد.
چنانچه عمل فریبکارانه با استفاده از
زبان دروغ، موجب هتک حرمت و یا ضرر و مکافات شود، عمل تدلیس به عنوان جرم
کیفری قابل پیگرد قانونی است . در این فصل، سوءنیت خاص، در هدف و خواست
مرتکب به تحصیل نتیجه، وجود دارد.
شایان ذکر است که از دیدگاه فقها و
حقوقدانان، هر کار فریبنده ای موجب تدلیس نیست. بسیاری از جلوه پردازی ها و
ظاهرسازی های معمول در تجارت، مانند تزئین کالادر حد متعارف که از نظر
عقلاپسندیده است، موجب ضرر و زیان نمی شود. بازاریابی و گزافه گویی تجاری،
تدلیس نیست، زیرا هدف فروشنده دسیسه و تقلب و کار وی نامتعارف نیست. ارتکاب
اعمال فریبنده در صورتی موجب ثبوت ضرر می شود که در طرف دیگر عقد، اثر سوء
گذاشته و وی را به انعقاد آن وادار نماید. در حقیقت بازاریابی به آن دسته
از فعالیت ها و عملکردهای تجاری و بازرگانی اطلاق می شود که موجب تسهیل
فرایند مبادله کالاو خدمات بین فروشنده و خریدار شود و بدین ترتیب تقاضا و
خواست مشتری، در اثر عملکرد بازاریاب برآورده می شود. تبلیغ یکی از فعالیت
های ویژه در تجارت است که به تناسب شرایط فرهنگی و اجتماعی در جامعه مخاطب
تاثیر می گذارد.در این مبحث، زبان واسطه ای است برای تبادل اطلاعات و
هدایت.به لحاظ جایگاه ویژه خانواده و عقد نکاح و تأثیرات بسزای آن در افراد
و اجتماع، حتیالامکان سعی شده است از انحلال آن ممانعت شود. بطوریکه شارع
مقدس صرفاً در مواردی که ادامه نکاح برای یکی از زوحین موجب عسر و حرج و
یا ضرر ناروایی بوده، انحلال آن را مجاز دانسته است. از جمله این موارد،
فسخ نکاح به جهت تدلیس و تخلف از وصف در نکاح میباشد. نویسنده در
پایاننامه حاضر، ابتدا به توضیح کلیاتی راجع به شرط صفت و تدلیس اقدام
نموده و از آنجا که مهمترین اثر تخلف از وصف و تدلیس در نکاح، تحقق خیار
فسخ میباشد، به بررسی موارد فسخ عقد و سپس فسخ نکاح میپردازد. همچنین، به
مطالعه شرط صفت در عقد نکاح، صور آن و زمان تخلف از شرط و پس از آن، عناصر
و شرایط تحقق تدلیس و اطراف تدلیس در نکاح همت گمارده و آثاری که میان
تخلف از وصف و تدلیس مشترک میباشد و آثار خاص را نیز مورد بررسی قرار داده
است. به زعم نویسنده، بررسی قوانین و مقررات موضوعه و مداقه در منابع فقهی
و حقوق راجع به تخلف از شرط صفت و تدلیس در نکاح نشان میدهد که تخلف از
شرط صفت و تدلیس در نکاح مانند سایر وقایع حقوقی، دارای آثاری میباشد: از
جمله مقنن در صورت وقوع تخلف از شرط صفت و تدلیس، به ذینفع اختیار فسخ عقد
را میدهد و فسخ که یک ایقاع و با اراده ذوالخیار واقع میشود، موجب انحلال
نکاح میشود. خیار فسخ در عقد نکاح برخلاف سایر عقود، قابل انتقال نیست؛
چون خیار فسخ در نکاح، قائم به زوجین میباشد و در این مورد، نکاح را
نمیتوان با سایر معاملات قیاس نمود. در صورت وقوع تدلیس، علاوه بر فسخ
عقد، مدلس میتواند مطابق ماده یک قانون مسئولیت مدنی، خسارات مادی و معنوی
ناشی از تدلیس را از مدلس مطالبه نماید. علیرغم جایگاه ویژه عقد نکاح در
میان سایر عقود و تأثیرات بسزای انحلال آن در فرد و اجتماع، مقنن در مورد
تخلف از شرط صفت، تنها به بیان حکمی کلی در ماده 1128 قانون مدنی بسنده
نمود و در صورت تخلف از اوصاف، برای مشروط له قائل به خیار فسخ گردیده است.
اطلاق این ماده با غرض شارع در محدود نمودن موارد انحلال نکاح و حفظ ثبات
کانون خانواده، سازگاری ندارد؛ چون بر همین مبناست که فقها از تجویز خیار
تخلف از شرط صفت، به صورت حکم کلی و به طور صحیح ابا داشتهاند. به همین
دلیل در اعمال این ماده، باید قصد و غرض زوجین احراز شود.
2-بیان مساله
از
مهمترین نهادهای اجتماعی و از سنن الهی و فطری بشر امر ازدواج بوده واز
مطالعه تاریخ این گونه استنباط میشود که این امر مورد توجه اعصار گذشته بشر
نیز بوده است. این امردر کتب فقهی نیز مطرح و پیرامون فسخ نکاح به واسطه
تدلیس ،مباحث متعددی مطرح شده است.از قبیل :شرائط تحقق تدلیس،تاثیر سکوت در
تدلیس،حکم عامل تدلیس و... .بسیاری از فقها به استناد روایات ،قائل به حق
فسخ به واسطه تدلیس در عقد ازدواج شده اندواز فسخ به دلیل تخلف صفت مشروط
در نکاح نامی نبرده اند،برخی از آنان پس از ذکر موارد تدلیس ،به صفاتی
مانند بکارت اشاره نموده اندو نوشته اند،اگر شروط مزبور در عقد به صورت شرط
لحاظ شود،در صورت تخلف سبب حق فسخ می گردد ،برخی از فقها نیز تدلیس را به
طور مطلق موجب فسخ ندانسته اند،بلکه در صورت وجود اشتراط صفت قائل به حق
فسخ شده اند.به جهت اهمیت موضوع قانونگذار نیز این مسئله را در ابعاد مختلف
حقوقی و کیفری مورد حمایت قرار داده است.تا آن جا که در بخش تعزیرات قانون
مجازات اسلامی اموری که موجب تزلزل و یا انحلال کانون های خانوادگی میشود
را با عنوان جرائم بر ضد حقوق و تکالیف خانوادگی جرم انگاری نموده است.
3-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
فریب
در ازدواج از مسائل مستحدثه نیست ولی آنچه که به موضوع اهمیت مضاعف میبخشد
ابعاد وسیع این معضل اجتماعی نسبت به گذشته است.تدلیس در ازدواج اصطلاحا
عبارتست این که شخصی با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی را که موجود است پنهان
دارد یا خود را دارای صفت کمالی معرفی کند که فاقد آن است.لذا هر اظهار
خلافی تدلیس است خواه عیب باشد یا اظهار صفت کمالی که وجود نداردکه در
نتیجه آن دو حق برای طرف مقابل به وجود می آید:فسخ نکاح وطرح شکایت کیفری.
عناصر
متشکله جرم فریب در ازدواج مانند هر جرم دیگری مشتمل بر عنصر مادی روانی و
قانونی میباشد.عنصر مادی این جرم عبارتست از رفتار مجرمانه که مشتمل بر
رفتار فریبکارانه،واهی بودن امور مورد ادعای زوجین، عدم آگاهی زوجین به
امور واهی و حصول نتیجه.
عنصر معنوی آن همان قصد است: که مدلس قصد فریب طرف مقابل را داشته باشد.
عنصر قانونی آن عبارتست از ماده 647 قانون مجازات اسلامی.
در
تحقیق حاضر نگارنده سعی دارد علاوه بر بررسی عناصر ،ارکان و خصوصیات جرم
،مواردی که رفتار مجرمانه جرم تدلیس را فراهم آورده و همچنین جرم مزبور را
از دیدگاه فقها، مورد فحص و بررسی قرار دهد و در راستای انجام این مهم
ازسایر منابع از جمله اصول فقه و عرف و عادت نیز، در صورت نیاز استفاده می
شود.به امید آن که تحقیق حاضر در حد گنجایش خود فراخوانی به دست اندر کاران
حوزه تحقیق جهت توجه به مشخصه های ظریف این جرم جهت آسان سازی حل و فصل
دعاوی مرتبط با این موضوع قرار گیرد.
عنوان صفحه
چکیده8
فصل اول-کلیات تحقیق.. 9
اهداف جزئی:14
فصل دوم-ادبیات و پیشینه تحقیق.. 23
مبحث اول-مفهوم جرم. 23
مبحث سوم-مفهوم تدلیس.... 35
گفتار اول-تعریف لغوی.. 35
گفتار سوم- تعریف اصطلاحی.. 37
مبحث چهارم-مفهوم نکاح.. 41
گفتار اول-مفهوم لغوی نکاح.. 41
گفتار دوم-معنای اصطلاحی نکاح.. 42
گفتار سوم-مفهوم حقوقی نکاح.. 42
گفتار چهارم-مفهوم فقهی نکاح.. 43
گفتار پنجم-اقسام نکاح.. 44
بند اول-نکاح دائم. 44
بند دوم-نکاح منقطع.. 45
فصل سوم-تحلیل فقهی جرم تدلیس در نکاح.. 52
مبحث اول-نگاه فقها به جرم تدلیس در نکاح.. 53
مبحث دوم-روایات فسخ نکاح و تدلیس.... 55
مبحث سوم-موارد فسخ نکاح در فقه. 59
مبحث پنجم-تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت... 61
مبحث ششم-حکم تدلیس در آرای فقیهان. 63
مبحث هفتم-فسخ نکاح در صورت عدم بکارت... 64
فصل چهارم-بررسی حقوقی جرم تدلیس در نکاح.. 66
مبحث اول-جایگاه تدلیس.... 67
مبحث سوم-عنصر مادی تدلیس.... 77
مبحث چهارم-عنصر روانی تدلیس.... 82
مبحث پنجم-اثر حقوقی تدلیس.... 82
مبحث ششم-تدلیس ثالث... 92
مبحث هفتم-تدلیس در باکره نبودن زوجه. 98
مبحث هشتم-مجازات جرم تدلیس در نکاح.. 100
مبحث نهم-شرکت در جرم تدلیس در نکاح.. 103
مبحث دهم-معاونت در جرم تدلیس در نکاح.. 104
مبحث یازدهم- تعدد جرم تدلیس در نکاح.. 105
مبحث دوازدهم- موقعیت تدلیس در نکاح از نظر مطلق و مقید بودن. 106
مبحث سیزدهم-تخفیف مجازات جرم تدلیس در نکاح.. 106
مبحث چهاردهم-تعویق صدور حکم جرم تدلیس در نکاح.. 108
مبحث شانزدهم-توبه مجرم در جرم تدلیس در نکاح.. 110
مبحث هفدهم-عفو جرم تدلیس در نکاح.. 113
مبحث هجدهم- مرور زمان جرم تدلیس در نکاح.. 114
مبحث نوزدهم-تسبیب و مباشرت در جرم تدلیس در نکاح.. 115
فصل پنجم-نتیجه گیری و پیشنهادها116
نتیجه گیری.. 117
پیشنهادات... 137
فهرست منابع.. 141
Abstract. 146