جهاد و شهادت در فقه اسلامی
جهاد و شهادت در فقه اسلامیفهرست تفصیلی مطالب عنوان صفحه بسمله أ منشور اخلاق پژوهشب تعهّد نامه اصالت رساله یا پایاننامهج ب) اهمّیت و ضرورت انجام تحقیق3 عنوان صفحه بخش اوّل: کلّـیـات (مفهوم شناسی واژگان پژوهش) گفتار اوّل: جهاد در لغت و اصطلاح8 گفتار اوّل: شهادت در لغت و اصطلاح33 فصل اوّل: اهمیّت و فضیلت جهاد38 فصل دوم: فلسفهی جهاد در اسلام51 گفتار اوّل: قرآن و فلسفهی جهاد51 1-2- جهاد مقیاس بازشناسی مؤمنان از منافقان52 عنوان صفحه
1-3- جلوگیری از فساد و تباهی53 1-4- فرمان جهاد، در جهت منافع و مصالح واقعی انسان54 1-7- حفاظت از مراکز پرستش خداوند55 گفتار دوم: روایات و فلسفهی جهاد56 2-5- زنده نمودن ارزشهای اسلامی58 گفتار اوّل: هدف جهاد در قرآن60 1-1- اعتلای کلمهی توحید و اقامهی دین60 گفتار دوم: هدف جهاد در روایات61 2-1- هدف در جهاد، هدایت است نه کشتن61 2-2- رضایت خداوند و سبیل الله نه خصومت جنگی63 2-4- اعتلای کلمهی خداوند در عالم64 فصل چهارم: شرایط جهاد در فقه65 عنوان صفحه گفتار هشتم: اجازهی پدر و مادر75 فصل اوّل: اهمیّت و فضیلت شهادت79 گفتار اوّل: اهمیّت و فضیلت شهادت در قرآن79 1-5- بالاترین رستگاری و پیروزی82 1-6- پایداری و از بین نرفتن اعمال82 گفتار دوم: اهمیّت و فضیلت شهادت در روایات82 گفتار سوم: چرا شهیدان زندهاند؟90 فصل سوم: نتایج گسترش فرهنگ شهادت93 گفتار اول: فرهنگ شهادت و نتایج گسترش آن93 گفتار دوم: دلیل گسترش فرهنگ شهادت96 گفتار سوم: راهکارهای ترویج فرهنگ شهادت97 عنوان صفحه
فرم اطّلاعات پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترای حرفهای
مقدمه جهاد در دین مبین اسلام از جایگاهی بس رفیع و والایی برخوردار است و به عنوان رکنی از ارکان دین و بخش مهمّی از زندگی هر فرد محسوب میشود. در آیات و روایات به آن سفارش شده و آن را به عنوان لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند معرفی کرده است. همچنین آمده است: «... فَمَنْ تَرَکهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ، ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَةُ الْبَلَاءُ وَ دُیثَ، بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ، بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْییعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ ...؛[1] کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلّت و خواری بر او میپوشاند و دچار بلا و مصیبت میشود و کوچک و ذلیل میگردد. دل او در پردهی گمراهی مانده و حق از وی روی میگرداند. به جهت ترک جهاد، به خواری محکوم و از عدالت محروم است.» پس جهاد یکی از بهترین راههای پرواز به سوی خداوند و بازدارندهترین پوششها در برابر کلّیّهی انحرافها و گناهان است، زیرا وقتی رزمندهی مؤمن به آن درجهی ایمان رسید که در راه خدا از جان و مال و خانوادهاش بگذرد، دیگر هواهای دنیایی بر او سلطهای نخواهد داشت. در بررسی آیات قرآن نیز شاهد نمونهی دیگری از جایگاه جهاد هستیم که میتوان به سوگند به سمّ اسبان رزمندگان، برتری بخشیدن رزمندگان بر آبرسانان به حجاج و آبادگران مسجدالحرام و...اشاره کرد. از طرف دیگر انسان مسلمانی که در راه حق تعالی مبارزه کند فوزی عظیم شهادت نصیبش میشود و به زندگی جاویدی دست پیدا میکند چرا که شهید برای همیشه زنده است. اینانند که از دل و جان، من خاکی خویش را با من خدایی سودا میکنند و به سوی شهادت، رها و سبکبال میشتابند. أ) بیان مسأله از آن زمان که قابیل خون برادر بر زمین ریخت بر حیات زمینی صفحهای گشایش یافت که سطور آن با خون نگاشته شد و تا فرزندان آن دو بر روی کرهی خاکی حیات دارند این صفحه گشوده است و دو گونه مقابلهی حق با باطل و باطل با باطل نیز رخ مینمایاند. مقابلهی باطل با باطل برای ارضاء نفسانیات و عمدتاً بین پذیرندگان ولایت طواغیت رخ میدهد که به نظر میرسد خونهای فراوانی که ریخته میشود هدر رفته؛ امّا در نبرد حق و باطل، دستهی حق ولایت نور را پذیرفتهاند و به سوی نور پیش میروند که این نبرد در آیات و روایات مورد توجّه خاص واقع گردیده و به جایگاه کشته شدگان در این نبرد نیز اشارات فراوانی شده است. همچنین در راستای برقراری امنیّت و آرامش در جامعه اسلامی و بهبود روابط بین الملل نیز در فقه مورد بحث میباشد. این همه نشان از اهمیت موضوع داشته؛ امّا تمامی این سفارشات برای چیست و با توجه به تمامی این سفارشات تکلیف هر کسی که در این جبههها کشته میشود و هر کسی که به این جبهه ها نمیرود چیست؟ از سویی چه تفاوتی با خودکشی دارد چون شخص خود با اراده و آگاهی از این که در این نبرد کشته خواهد شد به سوی آن میرود و سؤالاتی از این قبیل که مستلزم تبیین و بررسی دقیق میباشد. ب) اهمّیت و ضرورت انجام تحقیق از آنجا که تاریخ اسلام و علی الخصوص تاریخ تشیّع، تاریخ جهاد و شهادت است و این موضوع مربوط به زمان مشخّصی نمیشود یعنی از همان زمان که نیزهی جفای ابوجهل بر پیکر سمیه نشت و اوّلین چشمهی خون جوشید، آن چشمه بدل به رودخانهای عظیم شد که در سرتاسر تاریخ این دین الهی جاری بوده و تا بشری باقی است جاری خواهد بود. اکنون نظر به موقعیت کنونی دین مبین اسلام و مذهب تشیّع و از سویی موقعیت کشور جمهوری اسلامی ایران به عنوان مرکزیت اسلام شیعی و بیدارگر ملّتهای مسلمان و با توجه به حملات و هجمههای گوناگون دشمنان نسبت به این کشور و دین اسلام ضروری به نظر میرسد که جهت تنویر افکار و تبیین دو مقولهی جهاد و شهادت و بیان اهمیت آن دو به بیان علمی آنها پرداخته و مورد اهتمام و کنکاش بیشتر واقع شود. لذا این تحقیق با این هدف بر صفحه سفید کاغذ رقم خورد تا در حد توان به شناسایی و معرفی اصول و رهنمودهای ثقلین در این رابطه بپردازد و مشعلی هر چند کم سو باشد در تنویر این مسئله برای نسل حاضر و نسلهای آینده که در پرتو هدایتهای قرآنی و سیرهی حضرات معصومین «:» نسبت به انجام این تکلیف بزرگ الهی اقدام نمایند.
ü ماهیت جهاد و شهادت در فقه اسلامی چیست؟ ü آیا کشته شدن در جهاد نوعی خودکشی محسوب میشود؟ ü آیا کشتههای دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی شهید محسوب میشوند؟ د) فرضیههای تحقیق ü قتال و کوشش در راه اعتلای توحید و تحقق قسط و عدل و دفاع از آرمانهای اسلام جهاد محسوب شده و کسی که در این راه کشته شود به مقام شهادت میرسد. ü کشته شدن در جهاد به دلیل اینکه فی سبیل الله انجام گرفته و با هدف دفاع از دین اکمل اسلام و تحقق دستورات الهی است خودکشی محسوب نشده و به فرمودهی قرآن عند ربهم یرزقوناند. ü با توجه به این که در قرآن وقتی سخن از کشته شدگان در جنگها سخن به میان میآید بلافاصله عبارت فی سبیل الله میآید نشان از این است که به هر کسی نمیتوان اطلاق نام شهید کرد. پرسشهای فرعی: 1)چرا در اسلام به امر جهاد اهمیت داده شده است؟ 2)شاخصهای شهادت چیست؟ فرضیههای فرعی: 1)به خاطر حفظ و تحقّق حقیقت اسلام و دفاع از سرزمین اسلام و نوامیس مسلمانان. 2)به نظر میرسد شهادت شاخصهایی از قبیل ایمان، نیت، اطاعت از رهبری الهی و...داشته باشد.
هـ) ادبیات یا پیشینهی تحقیق تحقیقات به عمل آمده حاکی از بررسی و انتشار مقالات و کتب عدیدهای است که در این ارتباط به رشته تحریر در آمده که هر یک به گوشهای از این موضوع پرداختهاند. و) روش تحقیق روش تحقیق ما در این پایاننامه کتابخانهای است از این رو برای فحص و فهم دقیق مسائل به کتابخانههای معتبر مراجعه و ضمن مطالعه دقیق کتب مربوطه، به فیشبرداری مطالب مورد نظر اقدام و سپس برای تنظیم پایاننامه فهرست مناسبی تهیه نمودیم.در این تحقیق سعی نمودهایم به بررسی جایگاه و اهمیت جهاد و شهادت به صورت جداگانه بپردازیم و در آخر جمعبندی نموده و نتایج را بدست آورده و کار خود را با پیشنهادهایی برای روشن شدن مسیر آیندگان در این زمینه به اتمام رساندیم. ز) اهداف تحقیق هدف کلّی: بررسی جهاد و شهادت در فقه اسلامی اهداف ویژه: أ) بیان جایگاه ویژه جهاد و شهادت در دین اسلام ب) دلایل اهمیت دادن دین اسلام به جهاد ج) وظیفه حکومت در قبال جهادگران و شهدا ح) ساختار تحقیق این پژوهش در سه بخش تنظیم گردیده که بخش اوّل به مفهوم شناسی واژگان تحقیق تحت عنوان کلّیات پرداخته و شامل دو فصل جهاد و شهادت میباشد؛ در بخش دوم با عنوان جهاد در قالب چهار فصل، اهمیّت و فضیلت جهاد در قرآن و روایات، فلسفه جهاد در اسلام، هدف از جهاد در اسلام، شرایط جهاد مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته است. در بخش سوم با عنوان شهادت، اهمیت و فضیلت شهادت، شهید کیست، نتایج گسترش فرهنگ شهادت در قالب سه فصل مدّ نظر قرار گرفته است. هر چند حق مطلب به دلیل شکستگی قلم حقیر ادا نشده است لیکن امید است قطرهای باشد از اقیانوس جهاد و شهادت.
بخش اوّل کلّـیـات (مفهوم شناسی واژگان پژوهش) فصل اوّل: جهاد فصل دوم: شهادت فصل اوّل جهاد گفتار اوّل: جهاد در لغت و اصطلاح «جهد: (به فتح اوّل و ضمّ آن) صعوبت و مشقّت. چنان که در قاموس و مفردات گفته است در اقرب الموارد آن را تلاش توأم با رنج معنی میکند. صحّاح طاقت (سختی) گفته است. در مجمع البیان ذیل آیهی 217 بقره فرماید: «جاهَدتُ الْعَدوَّ» یعنی در جنگ با دشمن مشقّت را بر خود هموار کردم و در ذیل آیهی 79 توبه فرمود جهد به ضمّ اوّل و فتح آن هر دو به یک معنی و آن وادار کردن خود بر مشقّت است و از شعبی نقل شده که جهد (به فتح اوّل) در عمل و جهد (به ضمّ اوّل) در قوّت و طعام است و از قتیبی نقل است که جهد (به فتح) مشقّت و به ضمّ طاعت است. بنابر اقوال گذشته معنای «فلانی جهاد کرد» آن است که قدرت خود را به کار انداخت، متحمّل مشقّت گردید، تلاش توأم با رنج کرد. جامع همهی اقوال قول اقرب الموارد است. پس جهد و جهاد یعنی: تلاش توأم با رنج. «وَ مَنْ جاهَد فَإِنَّما یجاهِد لِنَفْسِهِ إِنَّ اللّهَ لَغَنِی عَنِ الْعالَمِینَ؛[2]هرکه تلاش کند و خود را به زحمت اندازد، فقط برای خویش تلاش میکند خدا از مردم بی نیاز است» «وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدوا فِی سَبِیلِهِ؛[3]به سوی خدا وسیله جوئید و در راه او تلاش کنید.» جهاد به کسر اوّل مصدر است به معنی تلاش و نیز اسم است به معنی جنگ (اقرب الموارد) و جنگ را از آن جهاد گویند که تلاش توأم با رنج است؛ «فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ جاهِدهُمْ بِهِ جِهاداً کبِیراً»[4] مجاهد: تلاش کننده، جنگ کننده. «وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْراً عَظِیماً»[5] «وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْد أَیمانِهِمْ...»[6] قسم یاد کردند به خدا قسم مؤکد و محکم، یعنی آنچه میتوانستند آن را محکم کردند. راغب گوید: سوگند یاد کردند و در آن آنچه قدرت داشتند کوشیدند. طبرسی گفته: تقدیر این است «جَهَدوا جَهْد اَیمانِهِمْ». این تعبیر پنج بار در قرآن مجید آمده و همه دربارهی بدکاران است. باید دانست: افعال این مادّه در قرآن همه از باب مفاعله آمده است و آن به معنای تکثیر است نه بین الاثنین و تکثیر یکی از معانی مفاعله است. علی هذا مثلاً از «وَ جاهِدوا فِی اللّهِ حَقَّ جِهادهِ»[7] سه تلاش استفاده میشود یکی از مادّه، یکی از هیئت و یکی از «حَقَّ جِهادهِ» یعنی در راه خدا تلاش کنید تلاش بسیار شدید. «الَّذِینَ یلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدقاتِ وَ الَّذِینَ لا یجِدونَ إِلّا جُهْدهُمْ...»[8] آنان که راغبین از مؤمنین در صدقات را خرده میگیرند و نیز به کسانی که جز به اندازهی طاقت و تلاش خود پیدا نمیکنند عیب میگیرند. آیه دربارهی منافقان است که هم ثروتمندان را در دادن زکات مسخره میکردند و هم دست تنگان را، این که فرموده «لا یجِدونَ إِلّا جُهْدهُمْ» یعنی جز تلاش خود چیزی پیدا نمیکنند قهراً کمک مالی آنها در راه اسلام کم است.»[9] امیرمؤمنان علی «7» میفرمایند: «و جهاد پس از پذیرفتن اسلام، گرانمایهترین عمل است. جهاد مایهی پایداری دین و پاداش بسیار است، و موجب عزّت جامعه و مانع نفوذ دشمن در جامعهی جهادگر میشود. جهاد تاخت و تازی است بر دشمن که پاداش فراوان و مژدهی رفتن به بهشت جاودان بعد از شهادت را به همراه دارد.»[10] گفتار دوم: اقسام جهاد از بیانات حضرت امیرمؤمنان علی «7» در سفارش خود به امام حسن و امام حسین «8» چنین بر میآید که جهاد بر سه قسم است: أ) جهاد مالی: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد بِأَمْوَالِکمْ»[11]؛ ب) جهاد جانی: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد ... وَ أَنْفُسِکُمْ»[12]؛ ج) جهاد تبلیغی: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد ... وَ أَلْسِنَتِکمْ»[13]. که حضرت هر سه نوع جهاد را در صورتی ارزشمند میداند که در راه خدا و کسب رضایت او و اقامهی دین الهی باشد: «فِی سَبِیلِ اللَّهِ».[14] از باب احکام تکلیفی جهاد بر دو قسم واجب و مستحب منقسم است که میتوان شرح آن را در بیان امام صادق «7» مشاهده کرد. «عنْ فُضَیلِ بْنِ عِیاضٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ «7» عَنِ الْجِهَادِ أَسُنَّةٌ هُوَ أَمْ فَرِیضَةٌ فَقَالَ الْجِهَادُ عَلَی أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ فَجِهَادَانِ فَرْضٌ وَ جِهَادٌ سُنَّةٌ لَاتُقَامُ إِلَّا مَعَ الْفَرْضِ وَ جِهَادٌ سُنَّةٌ فَأَمَّا أَحَدُ الْفَرْضَینِ فَمُجَاهَدَةُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ هُوَ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ وَ مُجَاهَدَةُ الَّذِینَ یلُونَکمْ مِنَ الْکفَّارِ فَرْضٌ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِی هُوَ سُنَّةٌ لَایقَامُ إِلَّا مَعَ فَرْضٍ فَإِنَّ مُجَاهَدَةَ الْعَدُوِّ فَرْضٌ عَلَی جَمِیعِ الْامَّةِ وَلَوْ تَرَکوا الْجِهَادَ لَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ وَ هَذَا هُوَ مِنْ عَذَابِ الْأُمَّةِ وَ هُوَ سُنَّةٌ عَلَی الْإِمَامِ وَحْدَهُ أَنْ یأْتِی الْعَدُوَّ مَعَ الْأُمَّةِ فَیجَاهِدَهُمْ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِی هُوَ سُنَّةٌ فَکلُّ سُنَّةٍ أَقَامَهَا الرَّجُلُ وَ جَاهَدَ فِی إِقَامَتِهَا وَ بُلُوغِهَا وَ إِحْیائِهَا فَالْعَمَلُ وَ السَّعْی فِیهَا مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ لِأنَّهَا إِحْیاءُ سُنَّةٍ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «6» مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ مِنْ غَیرِ أَنْ ینْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیءٌ؛[15]فضیل بن عیاض گوید: از امام صادق «7» پرسیدم آیا جهاد، مستحب است یا واجب؟ فرمود: جهاد بر چهار گونه میباشد: دو گونهاش واجب است و یکی مستحب که جز با واجب به آن اقدام نمیشود، و دیگری جهادی است مستحبّ. سپس در توضیح آن فرمود: امّا دو جهاد واجب عبارتند از: اوّل، جهاد انسان با نفسش که خود را از گناهان باز دارد و آن از بزرگترین جهادهاست (جهاد اکبر). دوم، جهاد با کافران که هم مرز و در همسایگی مسلماناناند. امّا سومین جهاد، جهادی است که سنّت است و جز با واجب انجام نمیشود، جهاد با دشمن است که بر همهی امّت اسلامی واجب میباشد و اگر به آن اقدام نکنند عذاب بر آنان فرود آید و این عذاب به همهی اجتماع میرسد (نه امام). این گونه جهاد بر امام مستحب است و حدّ و اندازهاش این است که امام به همراه امّت به مصاف دشمن برود و بجنگند. امّا چهارمین نوع جهاد که مستحب است، مبارزه برای برپا داشتن هر سنّت و رسم خوبی است (که به فراموشی سپرده شده؛ چه واجب باشد یا مستحب). مسلمانی که در راه به پاداشتن و به ثمر رساندن و اجرا شدن و زنده نگهداشتن آن مبارزه کند بهترین اعمال را انجام داده است؛ زیرا این کار، زنده داشتن کار شایسته و دستورهای دین است و پیغمبر خدا «6» فرمود: هر که روش نیکی، پدید آورد و رواج دهد ثواب آن را میبرد و تا روز قیامت برابر پاداشی که به عاملان آن روش خوب میدهند به او نیز داده میشود بدون آن که از پاداش آنان چیزی کاسته شود.» 2-1- جهاد مالی قاعدتاً جنگ جزء پرهزینهترین رویدادها و رخدادها محسوب میشود و تأمین آن تنها از گروهی خاصّی بر نمیآید، به همین دلیل بر همگان است تا بخشی از توان مالی خود را به یاری رزمندگان اختصاص دهند؛ خصوصاً کسانی که توان شرکت در جهاد را ندارند. از سویی از ارکان مهمّ جهاد رکن پشتیبانی میباشد به گونهای که در توان و قدرت رزمندگان نقش مهمّی بر عهده دارد. با تأمین و مهیا بودن نیازمندیهای جبهه است که جنگ به خوبی اداره و منجر به پیروزی میشود و روحیهی رزمندگان مستحکم و قوی باقی میماند. از این رو در آیات و روایات از این امر با عنوان جهاد مالی نام برده میشود و بر جهاد با جان مقدّم داشته میشود. پس انسان باید با مال و جان خود در راه خدا جهاد کند. این از تکالیف الهی است که خداوند بر مسلمانان امر کرده است. «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ (همگى به سوى میدان جهاد) حرکت کنید؛ سبکبار باشید یا سنگین بار! و با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نمایید؛ این براى شما بهتر است اگر بدانید.»[16] در دعای امام سجّاد «7» برای مرزداران مواردی آمده است که بر اهمیّت مال و نقش آن در تأمین امنیّت و صلح، و حراست از مرزهای اسلام دلالت دارد: «خدایا! بر محمّد و آل او درود فرست، مرزهای مسلمانان را با عزّت و نیروی خود مستحکم ساز، مرزداران را با قدرت خویش تأیید کن، و با غنای خود نعمت فراوان به ایشان ببخش... و پیاپی روزی آنان را در اختیارشان قرار ده... و جنگجو را از حقوقی مکفی بهرهمند گردان...خدایا! هر مسلمانی که به خانهی مجاهد یا مرزداری سرزند، یا سرپرستی خانوادهی او را بر عهده گیرد، یا با کمکهای مالی به یاری او شتابد، یا به او کمکی رساند، همسنگ و همانند پاداش آن جنگجو و مرزدار به او نیز پاداش ده ... .»[17] چون این دنیا دنیای اسباب است، مشاهده میکنیم که مدد رساندن خدا به مرزداران نیز با اموالی خواهد بود که از دست مردم به ایشان میرسد؛ پس مال، از این لحاظ نیز مایهی قوام و برپایی زندگی مردمان است؛ و به همین جهت، قرآن کریم مردمان را به جهاد در راه خدا، با اموال و با انفس، هر دو، فرا میخواند: «جهاد مالی» و «جهاد جانی».[18] حضرت علی «7» در سخنان گهربار خویش با این بیان که «چرا در راه کسی که روزی رسان شماست از مالتان نمیگذرید» کسانی را که جهاد مالی را ترک کردهاند مورد توبیخ قرار میدهد و آنان را متوجّه این امر میسازد که مال از ناحیهی حضرت حق میباشد پس چرا از بذل آن در راه خدا باید دریغ کرد؛ «فَلَا أَمْوَالَبَذَلُتمُوهَا لِلَّذِی رَزَقَهَا»[19] هزینهی مال به منظور تهیهی مرکب برای جبههی نبرد مصداق انفاق در راه خداست مستند به این روایت که حضرت علی «7» نقل میکند که پیغمبر به او فرمود: «ای علی! انفاق بر اسبی که در راه خدا به آخور بسته شده تا مهیای جنگ باشد، از مصادیق همان مخارجی است که خدای عزوجل فرموده: «کسانی که اموالشان را در شب و روز، در نهان و آشکار انفاق میکنند»[20].»[21] در قیامت از هر نعمتی که خدا به انسان داده است سؤال میشود که در چه راهی مصرف شده است الا آنچه که در راه خدا و جهاد فی سبیل الله مصرف شده باشد. دلیل این سخن روایتی از پیامبر اکرم «6» است که فرمودند: «در قیامت دربارهی هر نعمت و مالی که خدا به انسان داده است، پرسیده میشود مگر آنچه را که در راه خدا، مصرف کرده است.»[22] [1]- سید رضی، محمّد بن حسین، نهج البلاغه، خطبه 27، ص 34. [2]- عنکبوت/6. [3]- مائده/35. [4]- فرقان/52. [5]- نساء/95. [6]- انعام/109. [7]- حج/78. [8]- توبه/79. [9]- قرشی، سیّد علی اکبر، قاموس قرآن، ج2، صص 78-79. [10]- حر عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعۀ الی تحصیل مسائل الشریعۀ، ج 15، ص 93، ح 55. [11]- سیّد رضی، محمّد بن حسین، نهج البلاغه، نامه 47، ص 362. [12]- همان. [13]- همان. [14]- همان. [15]- حر عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعۀ الی تحصیل مسائل الشریعۀ، ج 15، ص 24، ح 19937؛ - و نیز ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعۀ لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 97، ص 7. [16]- توبه/41. [17]- صحیفه سجّادیه، دعای 27، ص 133-127. [18]- حکیمی، محمّدرضا، الحیاۀ، ترجمه احمد آرام، ج 5، ص 98. [19]- سیّدرضی، محمّد بن حسین، نهج البلاغه، خ 116، ص 137. [20]- بقره/274. [21]- محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 115، ح 12570. [22]- مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار الجامعۀ لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 97، ص 15، ح 36. |