حقوق مخاطبین عمومی رسانه93
حقوق مخاطبین عمومی رسانه93چکیده گسترش رسانه در بکارگیری تکنولوژیهای ارتباطی باعث پدید آمدن مباحث حقوقی جدیدی شده است. که یکی از این مباحث که از اهمیت زیادی هم برخوردار است حقوق مخاطبان رسانهها است. «حقوق مخاطب» از مفاهیم مهمی است که همراه با موج سوم، یعنی انقلاب اطلاعات در دنیای ارتباطات ظاهر و به عنوان نوع جدیدی از حقوق عمومی شهروندان شکوفا شد. در بحث حقوق مخاطبان رسانه، در سادهترین شکل مخاطبان به دو دسته عام و خاص تقسیم میشوند که مخاطبان خاص، علاوه بر بهرهبرداری از حقوق متعلق به عموم مخاطبان از حقوق و مزایای خاصی نیز بهرهمند هستند. لذا از آنجا که این پژوهش مربوط به حقوق مخاطبین عمومی رسانه است، ابتدا در فصل اول به کلیات و مفاهیم پرداخته و سپس در فصل دوم نخست مهمترین مصادیق مربوط به حقوق مخاطبان عام رسانه را از منظر فقهی مورد بررسی قرار میدهیم، مانند حق امنیت، حق حفظ حرمت حریم خصوصی، حق آزادی عقیده و احترام به مقدسات وپرهیز از اهانت به آنها و ... ، پس از آن نیز حقوق مخاطبان خاص (کودکان و زنان) را بررسی میکنیم. درنهایت در فصل سوم به مهمترین مصادیق مربوط به حقوق مخاطبان عام رسانه از منظر حقوق و قوانین ایران خواهیم پرداخت، مانند حق دسترسی به اطلاعات صحیح و منع نشر اکاذیب، حق سانسور ننمودن اطلاعات، حق برخورداری ازامنیت و ... ،و در انتهای آن فصل نیز حقوق مخاطبان خاص(کودکان و زنان) را مورد بررسی قرار میدهیم. واژگانکلیدی حق مخاطب، رسانه، حریم خصوصی، امنیت، دستیابی به اطلاعات. فهرست مطالب 1. فصل اول کلیات و مفاهیم 1.1. 1.1.کلیات 1.1.1. 1.1.1. بیان مسئله تحقیق گسترش رسانه برای بکارگیری تکنولوژیهای ارتباطی با خود نوع جدیدی از مباحث حقوقی پدید آورده است. یکی از این مباحث حقوقی که از اهمیت زیادی برخوردار است بحث حقوق مخاطبان رسانهها است. «حقوق مخاطب» را میتوان به عنوان یکی از شاخههای «حقوق رسانه» در نظر گرفت و با استمداد از تعریف «حقوق رسانه» به تعریف آن پرداخت. اصطلاح «حقوق رسانه» ممکن است به دو معنی استعمال شود: 1ـ مجموعه قوانین و مقرراتی که بر رسانهها و افراد وابسته به آن حکومت میکند. 2ـ امتیازات و تواناییهایی که قانون برای رسانهها یا افراد فعال در این عرصه به رسمیت شناخته است. حال با عنایت به این دو تعریف میتوان با اعمال تغییراتی، تعریف حقوق مخاطب را از آنها استخراج کرد و حقوق مخاطب را این چنین تعریف کنیم: منظور از حقوق مخاطب امتیازهایی است که قانون برای مخاطب در نظر میگیرد و براساس آن، تکالیف و مسئولیتهایی بر رسانهها و اصحاب آن بار میشود. در تحقیق حاضر سعی شده حقوق مخاطبین عمومی رسانه مورد بررسی قرار گیرد. لذا از آنجا که در بحث «حقوق مخاطب» مخاطبان به دو دسته عام و خاص تقسیم میشوند، علاوه بر بررسی فقهی و حقوقی حقوق مخاطبان عام رسانه، به بررسی فقهی و حقوقی حقوق مخاطبان خاص رسانه نیز به طور مختصر خواهیم پرداخت. 1.1.2. 1.1.2. اهمیت و ضرورت امروزه در عصری که ارتباطات نام گرفته است، حضور رسانههای متعدد و متنوع در عرصههای مختلف زندگی به امری اجتناب ناپذیر بدل گشته و آن چه این تعدد و تنوع را بیش از پیش شکل داده است، مصرف کنندگان وسایل ارتباط جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و .....) هستند که برحسب نیازهای خود به یکی از این منابع روی میآورند. وسایل ارتباط جمعی نیز برای جلب انظار و اذهان عمومی و حفظ مخاطبان خود در میدان رقابت رسانهای در تلاش برای پاسخگویی به نیاز آنها و کسب امتیازات و برتری به لحاظ کمی و کیفی هستند. اینک، افزودن بر مخاطبان، خواست و کوشش عمده دستاندرکاران رسانههای جمعی است که در نهایت با اهداف مورد انتظار یعنی بهبود وضع اقتصادی رسانه، سهیم شدن در قدرت سیاسی و اصلاح و تغییر وضع موجود در هم تنیده شدهاست. بنابراین «حقوق مخاطب» که یکی از مفاهیم شگرفی است که همراه با موج سوم، یعنی انقلاب اطلاعات (انقلاب صنعتی دوم) در دنیای ارتباطات ظاهر و به عنوان نوع جدیدی از حقوق عمومی شهروندی شکوفا شد، یکی از موضوعات مهم مورد تحقیق در حیطه دانش ارتباطات جمعی است. در اهمیت و ضرورت رعایت «حقوق مخاطبان»ـ که در ضرورت طبعش خلاف نیست ـ همین بس که یکی از مهمترین ارکان «اخلاق رسانهای» را همین دانستهاند؛ چرا که ارائه پیام از طریق رسانههای جمعی با درنظر گرفتن «حقوق فردی» و «منافع عمومی» جامعه، مستلزم رعایت اصولی است که در حوزه رسانههای دیداری و شنیداری جایگاه ویژهای دارد و از آن بعنوان اخلاق حرفهای تعبیر میشود.از سوی دیگر، رسانه نیز برای بقای خود، به رعایت حقوق مخاطب نیازمند است؛ رعایت نکردن حقوق مخاطبان نه تنها به خود رسانه، بلکه به جامعهای که رسانه در آن فعالیت میکند نیز لطمه میزند که در برخی موارد، این لطمات به خاطر ابعاد وسیع پوشش رسانهها بسیار سنگین است. بنابراین با توجه به پیشرفت تکنولوژی وسایل ارتباط جمعی و ابزاری مثل اینترنت و فضای مجازی و انواع سایتها و دسترسی آسان مردم به آنها حتی اطفال، و به دلیل اینکه این رسانهها از جمله دلایل بالا رفتن سطح آگاهی تمام مخاطبین میشوند و از آنجا که در آثار فقهی و حقوقی، کمتر به تحقیق و بحث راجع به حقوق مخاطب رسانه پرداخته شده است و خلاء یک اثر منسجم و مستقل در این باب کاملاً احساس میشود لذا ضرورت دارد در این مورد تحقیق مفصلی صورت گیرد. 1.1.3. 1.1.3. سوالات تحقیق الف) سؤالات اصلی 1ـ حقوق مخاطب رسانه شامل چه مواردی میشود؟ 2ـ منظور از رسانه چه منابعی است ؟ ب) سؤالات فرعی 1ـ مخاطب به چه کسی گفته میشود؟ 2ـ مخاطبان بر چه مبنایی تقسیمبندی میشوند؟ 1.1.4. 1.1.4. فرضیات تحقیق الف) فرضیات اصلی 1ـ مخاطب رسانه به واسطه مخاطب بودنش، دارای حقوقی است که رسانههای جمعی در برابر وی موظف و مکلف به رعایت آنند، که از مهمترین مصادیق حقوق مخاطب میتوان به حق دسترسی به اطلاعات صحیح و منع نشر اکاذیب، حق آزادی عقیده و احترام به عقاید مذهبی و پرهیز از هرگونه اهانت به مقدسات، حق حفظ حرمت و کرامت اشخاص و منع افترا و توهین، حق سانسور ننمودن اطلاعات، حق حفظ و حمایت از حریم خصوصی، حق برخورداری از امنیت و حق شکایت، پاسخگویی و تصحیح اشاره کرد. 2ـ رسانهها به منابع اطلاعات و اخبار نظیر رادیو، تلویزیون، اینترنت، نشریات الکترونیکی، مطبوعات، خبرگزاریها، سینما، تئاتر، بنگاههای چاپ و نشر، کتاب، تریبونهای سخنرانی عمومی، نمایشگاههای مختلف هنری، اقتصادی، مذهبی و نظایر آنها، تله تکس، پیامک که به گروه کثیری از مردم میرسد و بر آنان تأثیر میگذارد اطلاق میشود. ب) فرضیات فرعی 1ـ مخاطب کسی است که در یک حرکت خطی از منبع ارسال پیام در انتهای همه فرآیندهای ارسال پیام قرار دارد. برای روزنامه مخاطب همان خواننده است، برای رادیو، شنونده و برای تلویزیون و سینما، بیننده وتماشاگر و.... . 2ـ مخاطبان بر مبنای دریافت کردن پیام رسانهها، بر مبنای ویژگیهای جمعیت شناسی، برحسب باورها، براساس نگرشها، براساس رفتار، براساس استفاده از رسانهها و همچنین بر اساس قومیت و استفاده از رسانهها تقسیمبندی میشوند. 1.1.5. 1.1.5. پیشینه تحقیق متأسفانه در مورد حقوق مخاطب رسانه در فقه و حقوق کار منسجم و مستقلی صورت نپذیرفته است و هیچ سابقه منسجمی نمیتوان برای آن ذکر کرد. لذا با توجه به پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی و ابزاری مثل اینترنت ضرورت دارد در این راستا تحقیق مفصلی انجام گیرد. اما در زمینه مخاطب رسانه به طور عام نه حقوق مخاطب رسانه، کتب و مقالاتی تألیف شده است که به عنوان نمونه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد. الف) کتب:حقوق مخاطب در برابر رسانههای جمعی ایران، انگلیس و آمریکا تألیف سید بشیر حسینی اسفیدواجانی، نظریههای ارتباطات لیتل جان، مبانی ارتباطات جمعی سید محمد دادگران، وسایل ارتباط جمعی کاظم معتمدنژاد، دین و ارتباطات مجید محمدی، جامعه شناسی ارتباطات باقر ساروخانی، حقوق مطبوعات کاظم معتمدنژاد و درک تئوری رسانه ویلیامز کوین. ب) مقالهها:شناخت مخاطب یعنی دوام یک رسانه تألیف علیرضا کیوانی نژاد، مخاطب شناسی رسانه از حسامالدین آشنا، جایگاه حقوقی رسالت رسانهها دکتر محسن اسماعیلی، رسانه و جهتگیری افکار عمومی در تصمیم گیری محمدعلی مختاری، جهانی برای فتح: وسایل نوین ارتباطات جمعی گسترش یافتهاند از مهرداد شاکری، حقوق کودکان و رسانهها از محمدرضا رضایی بایندر، حقوق کودک در برابر رسانهها از دکتر محسن اسماعیلی، رسانه ملی و کرامت اسلامی زن فریده پیشوایی، اطلاع رسانی میدان رقابت رسانهها از داود نعمتی انارکی، آزادی ارتباطات و اطلاعات دکتر محسن اسماعیلی، حقوق رسانهها از مجید محمدی، نظام اسلامی و حریم خصوصی شهروندان محمد منصورنژاد. 1.2. 1.2. تعاریف و مفاهیم 1.2.1. 1.2.1. حقوق امروزه واژه «حقوق» استعمالات و کاربردهای متفاوتی دارد. این کاربردها و معانی گوناگون هر چند بیارتباط با یکدیگر نیستند، ولی از برخی جهات از یکدیگر متمایزند: 1ـ «حقوق» به معنای دستمزد و حق الزحمه. مثلاً گفته میشود: «حقوق کارمندان دولت» که منظور از آن دست مزدی است که این افراد به طور ماهانه از دولت دریافت میکنند. 2ـ «حقوق» عبارت است از: مجموعه قواعد و مقرراتی که بر روابط افراد یک جامعه در زمان معین به کاربرده میشود. به دیگر سخن، حقوق مجموعهای از بایدها و نبایدهایی است که اعضای یک جامعه ملزم به رعایت آن هستند و دولت ضمانت اجرای آن را به عهده دارد. مانند: حقوق ایران، حقوق مصر و... . تقریباً همه جوامع انسانی از گذشته تاکنون به نوعی با این الزامهای حقوقی همراه بودهاند. در این معنا، از نظر اسلامی، واژه «شرع و شریعت» به کار میرود؛ چنان که میگویند: "شرع موسی" یا "شرع اسلام "[1]، به دلیل آن که از دیدگاه اسلامی، منشأ حق، خداوند متعال است، در تعریف «حقوق» گفته شده است: «حقوق عبارت است از: مجموعه قوانین و مقررات اجتماعی که از سوی خدای انسان و جهان، برای برقراری نظم و قسط و عدل در جامعه بشری تدوین میشود تا سعادت جامعه را تأمین سازد.»[2] «حقوق» در این معنا، جمع «حق» نیست، بلکه با آن همچون کلمهای مفرد معامله میکنند. گویا مجموعه احکام و مقررات حاکم بر یک جامعه را یک واحد اعتباری دانسته، نام حقوق بر آن نهادهاند. حقوق در این معنا، با "قانون" مرادف است؛ مثلاً، به جای "حقوق اسلام" یا "حقوق روم" میتوان گفت: "قانون اسلام" یا "قانون روم".[3] 3ـ «حقوق» جمع کلمه «حق»؛ بنابراین «حقوق» به معنای امتیازات و ویژگیهای هر یک از افراد یک جامعه است که گاه از آن به «حقوق فردی» تعبیر میشود؛ مانند: حق حیات، حق مالکیت، حق ابوت ، حق بنوت و حق زوجیت.[4] در این حالت، واژه «حق» از نظر ادبی حالت جمعی داشته و از نظر معنا نیز جمع میباشد، در حالی که «حقوق» در اصطلاح دوم، تنها از نظر ادبی و ظاهر دارای حالت جمعی است و از نظر مفهوم، دارای حالـت «اسـم جـمع» میباشد. 4ـ«حقوق» به معنای «علم حقوق» که منظور از آن «دانش حقوق» است و در مقابل سایر علوم و دانشها به کار میرود؛ مانند: علم روان شناسی و علم جامعه شناسی. در اسلام، در این معنا واژه «فقه» را به کار بردهاند. کسی که این دانش را دارد، او را «فقیه» مینامند.[5] حقوق ایران ارتباط زیادی با دانش فقه دارد. «قانون مدنی ایران» ، که دارای 1335 ماده است، عمدتاً از فقه شیعه اخذ شده و مباحث عمده آن عبارت از: اموال، اسباب تملک (احیای اراضی موات و حیازت اشیای مباحه، عقود و معاملات و الزامات)، وصایا و ارث، اشخاص، ازدواج، طلاق، اولاد، خانواده، حجر، قیمومت، اقرار و شهادت (گواهی). همچنین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در لزوم انطباق کلیه قوانین با موازین اسلامی میگوید: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد و این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.»[6] همچنین قانون اساسی درباره وظیفه قاضی میگوید: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نـیابد با اسـتناد بـه مـنابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه، از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.»[7] 1.2.2. 1.2.2. حق 1.2.2.1. 1.2.2.1. حق در لغت حق از واژههای پر استعمال در هر زبان و فرهنگ است. این واژه از نظر لغوی معانی متعددی دارد: ابن منظور معنای لغوی حق را چنین بیان کردهاست، حق نقیض باطل است. وَحقَّ الأمْرُ: آن کار محقق و ثابت شد، یا به گفتهی ازهری، واجب گردید.[8] لغت نامه دهخدا معانی متعددی برای این واژه ذکر میکند که مهمترین آنها از این قرار است: راست کردن سخن، درست کردن وعده ،یقین نمودن، ثابت شدن، غلبه کردن به حق، موجود ثابت و نامی از اسامی خداوند متعال.[9] وفرهنگ المنجد نیز برای واژه «حق» چند کاربرد و معنا ذکر میکند که برخی از آن از این قرار است: ضد باطل، عدل، مال و ملک، حظ و نصیب، موجود ثابت، امر مقتضی، جزم، سزاوار.[10] در قرآن «حق» به معنای «ثابت گردید» نیز آمده است: (قالَ الذَّینَ حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ رَبَّنا هؤُلاءِ اَّلذینَ اَغوَینا اَغوَینهُم کَما غَوَینا تَبَرَّأنا اِلَیکَ ما کانوا اِیّانا یَعبُدونَ[11] یعنی کسانی که فرمان عذاب درباره آنها مسلم و ثابت شده بود، گفتند...)در المعجم الوسیط نیز چنین آمده است: «حَقَّ الأَمْرُ یَحقُّ حَقاً» یعنی فلان مسئله صحت یافت، ثابت شد و راست از آب درآمد، و «تَحَقَّقَ الأَمْرُ» یعنی فلان قضیه صحت یافت و عملاً رخ داد. و «حَقَّقَّ الأَمْرَ» یعنی فلان مسئله را اثبات کرد و راستی آن را نشان داد.[12] با توجه به آنچه بیان شد، روشن میگردد که «حق» واژهای عربی است که به معنای «ثبوت» و «تحقق» است و وقتی که میگوییم چیزی تحقق دارد، یعنی ثبوت دارد.[13] و گاه معادل آن در زبان فارسی «هستی پایدار» به کار برده میشود، یعنی هر چیزی که از ثبات و پایداری بهرهمند باشد، حق است.[14]
[1].جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مقدمه عمومی علم حقوق، تهران ،کتابخانه گنج دانش، 1371ش، ص12. [2].جوادی آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء، 1375ش، ص75. [3].مصباح، محمدتقی، حقوق وسیاست در قرآن، نگارش محمد شهرابی، قم، مؤسسه امام خمینی (ره)، 1377ش، ص25ـ24. [4].کاتوزیان، ناصر، فلسفه حقوق، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1377ش، ج1، ص43. [5].جعفری لنگرودی، محمد جعفر، پیشین، ص13. [6].قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل چهارم. [7].همان، اصل یکصد و شصت و هفتم. [8].ابن منظور، جمالالدین محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، 1408هـ ،ج11، ص332. [9].دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377ش، ذیل واژه «حق». [10].معلوف، لویس، المنجد فی اللغة، تهران، اسماعیلیان، 1363ش، ص144،ذیل واژه«حق». [11].سوره قصص، آیه 63. [12].ر.ک . ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتبه الاعلام الاسلامی، 1404هـ ،ج1،ص187. [13].مصباح، محمد تقی، نظریه حقوقی اسلام، نگارش محمد مهدی نادری و محمد مهدی کریمینیا، قم، مؤسسه امام خمینی (ره)، 1380ش، ص20. [14].جوادی آملی، عبدالله، پیشین، ص74. |