تصاویر سه بعدی 3D تخت جمشید
تصاویر سه بعدی خارق العاده از تخت جمشید اگر دوست دارید ببینید که تخت جمشید در دوران باستان به چه شکلی بوده حتما این عکس ها را ببینید. تخت جمشید
(Ttakht -e- Jamshid) نام محلی پایتخت داریوش بزرگ است؛ که از لحاظ وسعت،
عظمت و شکوه، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است. این مجموعه بی
نظیر در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری
شمال شرقی شیراز قرار دارد. یونانیان و به تبع آنها اروپائیان، گاهی آنرا
"پرسه پلیس"، "پرسَپُلیس" (با کسر "پ" اول، فتح "سین" اول و ضم "پ" دوم) یا
"پرسپولیس" (persepolis) می خوانند؛ اما نام تاریخی آن که در کتیبه های
کاخ ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معنای شهر مردمان پارسی است.
آثار تاریخی به جای مانده در آن، از باشکوه ترین مجموعه های تاریخ ایران و جهان است. این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلگه مرودشت، بر دامنه کوه مقدس رحمت (کوه مهر) بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعا حدود120 سال به طول انجامید.
مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود 135000 متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است. در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشده اما در بعضی نقاط، سنگها را با بست های آهنی به نام دم چلچله ای به هم اتصال داده اند و از چفت هایی سربی استفاده کرده اند.
مجموعه تخت جمشید شامل هفت کاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلکانها، ستونها، و دو آرامگاه سنگی است. جمعا بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان ها و مقبره های تخت جمشید وجود دارد که به طرز خارق العاده ای هماهنگ می باشند.
در قسمت بالای تخت جمشید، در دامنه کوه رحمت؛ دو آرامگاه وجود دارد که آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم می باشد. تخت جمشید حدود دویست سال محل سکونت شاهان هخامنشی بوده تا اینکه در 330 پ.م. اسکندر مقدونی (که ایرانیان او را گجسته، بنفرین، پلید و دیو خو نامیده اند) آنرا سوزاند. تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می دانند، عده ای دلیلش را جلب خوشنودی و ارضای بوالهوسی های "طائیس" روسپی مشهور آتنی توسط اسکندر دیو خو؛ و برخی این اقدام اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن (و معبد آرتیمیس در آن) بدست خشایارشا می دانند. البته آنوبانینی نظرات دیگری در این باره شنیده است؛ به طور مثال برخی بر این باورند که نابودی تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی روی نداده و حتی بر این باورند که پای اسکندر مقدونی هیچگاه به این منطقه نرسیده است.
از میان کاخ های تخت جمشید
کاخ آپادانا از همه قدیمی تر و باشکوهتر بوده است. ساختن این کاخ به دستور
داریوش (521-485 پ.م.) در حدود سال 515 پ.م. آغاز شده و سی سال به طول
انجامیده است. این کاخ 3660 متر مربع مساحت دارد. تالار اصلی 36 ستونی
(6*6) و در شرق و غرب و شمال دارای ایوانهای 12 ستونی (2*6) است؛ مهمترین
نقوش تخت جمشید
در پله های ایوان شرقی که گویا در ابتدا ورودی اصلی کاخ بوده حکاکی شده
اند. ارتفاع ستون های آپادانا تقریبا بیست متر و بسیار مستحکم بوده؛ به
نحوی که تا زمان قاجار هنوز 13 ستون از ستونهایش بر افراشته باقی مانده
بود.
کاخ مهم دیگر کاخ صد ستون است که ساختن آن توسط خشایار شاه (486-465
پ.م.) در حدود سال 470 پ.م. آغاز شده و بیست سال به طول انجامیده. این کاخ
با 4700 متر مربع مساحت وسیعترین کاخ تخت جمشید است؛ که ایوانی 16 ستونی
(2*8) درشمال دارد. ارتفاع ستونهای کاخ 14 متر بوده و ساخت آن در زمان
اردشیر اول (465-424 پ.م.) پایان یافته است.
در بالای پلکان اصلی "دروازه ملل" قرار دارد که کتیبه ای به سه زبان
پارسی باستان، عیلامی و بابلی (هر یک 20 سطر) در سر در آن نگاشته شده است
که در آن خشایار شاه پس از ستایش اهورمزدا و معرفی خود آورده است: گوید،
خشایار شا: این بارگاه همه ی ملل (دروازه ی ملل) را من به توفیق اهورمزدا
ساختم...
نام اصلی این شهر پارْسَهْ بوده که از نام قوم پارسی آمده است. پارسه به همین صورت، در سنگ نوشته خشیارشاه بر درگاه "دروازه ملل" نوشته شده و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر آگاهی کمی داشتهاند، به دلیل این که پایتخت اداری نبوده و در جریانهای سیاسی، که مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته است. علاوه بر این؛ احتمال دارد که به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به این مکانها رفت و آمد کنند و همین عامل باعث گردیده در باب آن آگاهیهای زیادی به دست نیاورند؛ آنچنانکه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب امامزادههای ایرانی تحقیق کنند.
نام مشهور تخت جمشید، یعنی پِرْسِهْ پُلیس (Perse Polis) ریشه غربی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْپُلیس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیس Persep tolis لقبی است برای آتنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و "ویرانکننده شهرها" معنی می دهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پ.م. در چکامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد "شهر پارسیان" به کار برده است (سوکنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست، به صورت ساده ترش، یعنی پرسه پلیس، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است. خود ایرانیان نام "پارسه" را چند قرن پس از برافتادنش فراموش کردند؛ چون کتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند. درکتیبه های دوره ساسانی آنرا "صدستون" نامیده اند. البته مقصود از این نام، تنها کاخ صدستون نبوده، بلکه همه بناهای روی صفه را بدان اسم میشناختهاند. در دورههای بعد؛ در خاطره مردم فارس، "صدستون" به "چهلستون" و "چهلمنار" تبدیل شد؛ و حتی در یکی از اسناد قرن چهارم هزارستون نامیده شده است. اما مهمترین نامی که بعد از اسلام این اثر بدان نام باز شناخته میشده مسجد (مزگت) سلیمان بوده است.
دست کم از اواخر قرن سوم تا اواسط قرن نهم "پارسه" را مسجدی می شناخته
اند که توسط سلیمان پیامبر ساخته شده است. پیامبری که جنیان و دیوان را تحت
تسلط داشته و احتمالا با کمک آنان ساخته شده است. و در بعضی اسناد سلیمان
را با جمشید پادشاه اسطوره ای ایران یکی دانسته اند؛ و احتمالا این هم یکی
از عواملی است که به تدریج نام این محل از مسجد سلیمان به تخت (قصر) جمشید
تغییر پیدا کند.
در اواخر سال 1312 شمسی، بر اثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی تخت جمشید،
حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این
الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این
الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی باستان و خط عیلامی است.
توضیح دیگر در مورد زبان کتیبه ها آنکه اکثر کتیبه ها روایت عیلامی نیز دارد اما یکی از کتیبه های تخت جمشید
تنها به عیلامی نوشته شده و روایت پارسی باستان ندارد. خط میخی عیلامی که
از پارسی باستان کهن تر است دارای 300 نشانه بوده و با هیچ کدام از زبان
های هند و اروپایی و سامی شباهت ندارد. مشخص شده که حسابداران هخامنشی از
آن برای نگاشتن استفاده می کرده اند. در مورد بابلی که گویا قدیمیترین و
مشکلترین خطوط بوده نیز باید گفت که به زبان مادی بسیار نزدیک بوده و اکثر
کتیبه ها روایت بابلی نیز دارند. ( حتی بعضی از پژوهشگران بزرگ با توجه به
اینکه هنوز هیچ کتیبه ای که زبان و خط مادها را به درستی مشخص کند یافت
نشده است این زبان را زبان مادی می دانند.)
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |