يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۱ ق.ظ
حکایت آنکه دلسرد نشد
درس هایی برای رسیدن به موفقیت
این
کتاب داستان جوانی را بیان می کند که با مشکلات و انتخاب های گوناگونی
روبرو می شود ولی هر بار راهی را پیدا می کند که از آن مرحله عبور می کند
به شدت توصیه می کنم که این کتاب را مطالعه فرمایید در صورتی که دوست
نداشتید وجه پرداختی برگشت داده خواهد شد.
تضمین برگشت وجه
حکایت مرد جوانی است که بدنبال ثروتمند شدن با مردی عارف و فیلسوف آشنا می شود که رموز موفقیت را به او می آموزد. آدمهای
واقعا خردمند و پولدار در این جهان طوری زندگی می کنند که انگار هر روز
آخرین روز زندگیشان است و باید ضروری ترین کار را انجام دهند.بیشتر آدمها
در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می کنند . آنها همیشه امیدوارند که چیزی
اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند . آنها هرگز نمی دانند که همه چیز از
خودشان آغاز می شود و خود مسؤل زندگیشان هستند . مارک فیشر معتقد است ؛
انسانهای فوق العاده ، چنان زندگی می کنند که گویی نه تنها زندگی خود
،بلکه چندین زندگی دیگر را هم درون خود دارند . این است که بعضی از نوابغ
از همان کودکی ، بلوغ خود را آشکار می کنند . در واقع آنها خود را از زندگی
های قبلی برای این زندگی آماده کرده اند .و گاهی حتی از چندین زندگی قبل
این کار را آغاز کرده اند . فیشر در جایی دیگر از کتاب می گوید
:«...دردها و بدبختیها از روی رحمت برایمان فرستاده می شود تا به خود واقعی
مان پی ببریم و نیروی واقعی درونمان را بیابیم . شادیهای معمولی نمیگذارد
آنها را کشف کنیم .آنهایی که امتحان می شوند ، آدمهای خوش اقبالی هستند ،
اما وقتی خود واقعی شان را کشف کنند ، شادی از راه می رسد ...»
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید
|
۰
۰
۹۶/۰۷/۲۳
محمد حسینی