بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی دانشگاه ها
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی دانشگاه ها است. بر این اساس، دو سؤال پژوهشی پیرامون «ضرورت آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی» و «امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی» مطرح و مورد مطالعه و مصاحبه از صاحبنظران و بررسی های نهایی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش از نوع روش زمینه ای(گراند تئوری) بوده است. یافته ها مبین آن است که ضرورت و امکان آموزش فلسفه در فضای کنونی آموزش عالی با لحاظ هسته استادپروری که با هدف تربیت دانشجو فیلسوف و نخبه مد نظر می باشد قابل تحقق است. از طرفی این هسته با توجه به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق که از متخصصین آموزش فلسفه صورت پذیرفته است و بر اساس تحلیل کیفی و عقلانی برگرفته شده از محتواهای مکتوب و متن مصاحبه ها در 5 بعد تعریف و تبیین نقش استاد فلسفه ورز، بازتعریف مفهوم دانشگاه فلسفه ورز، نقش محوری دانشجو(یادگیرنده فعال) فلسفی، جایگاه برنامه درسی آموزش فلسفه در آموزش عالی و ارزش یابی آموزش فلسفه و فلسفه ورزی تعریف می گردد که در مجموع در 38 مقوله از جمله: زندگانی غایت مند و هدف مدار، تفکر زمینه مند ساحت مدار، مهارت(فعالیت و گفتگو) فلسفی، پژوهش گری(کنجکاوی و جستجوگری) و ... می پردازد و برای هر بعد مقوله ای را می سنجد و در پایان نیز به محدودیت و چالش های پیش رو در آموزش فلسفه به دانشجویان علوم انسانی می پردازیم. این مدل 5 وجهی راهگشای مبنایی و اجرایی ما در فضای آموزش عالی برای رسیدن به اهداف چون منش فلسفی، نگرش فلسفی، تولید علم و شناخت مبانی علم و زندگانی فلسفی می باشد. البته نکته قابل توجه در این پژوهش این نکته است که بایستی به دو وجه موضوع توجه نمود یکی چالش ها، تهدید ها و نقاط ضعف موجود در این بین می باشد و دیگری توجه به نقاط قوت، فرصت و رشد می باشد تا بتوانیم در بعد امکان در شرایط اجرایی سنجیده تر عمل نماییم.
کلمات کلیدی: ضرورت و امکان، آموزش فلسفه، دانشجویان غیر علوم انسانی، استاد پروری، آموزش عالی
|