حس عمقی و کنترل حرکت 82ص1ـ1 کلیات تحقیق 1ـ1ـ1ـ حس عمقی: اولین بار یک فیزیولوژیست اسکاتلندی به نام Bell (1826) پایه فیزیولوژیک
درک حرکت و حس را مطرح نمود. بدین صورت که بین مغز و عضله یک چرخه عصبی
وجود دارد و ریشههای قدامی پیام را از مغز به عضله میفرستند و ریشههای
خلفی حس وضعیت را از عضله به مغز میبرند. Bell بیان میکند که حس وضعیت و
حس حرکت با انقباض عضله تحریک شده و پیامهای آوران به مغز فرستاده میشود پاتولوژیست و آناتومیست انگلیسی به نام Bastian (1887) آگاهی از انجام حرکت را حس حرکت نامید (Kinaesthesia) و عنوان کرد که بوسیلهی این حس پیچیده قادر به درک وضعیت و حرکت اندامهای خود هستیم و میتوانیم تمایز ایجاد کنیم و توسط آن مغز ما قادر به هدایت ناخودآگاه بیشتری روی حرکات خواهد بود (Bastian et al. 1887). محققان از صد سال پیش به آگاهی از وضعیت سگمانهای بدن توجه کرده اند.
شرینگتون (1906) آگاهی از وضعیت سگمانهای بدن را حس عمقی نامید و این کلمه
را از لاتین گرفت که Re(ceptus) به معنی دریافت کردن و Proprious به معنای
از خود میباشد. او طبقهبندی حواس را به طریق زیر انجام داد. |