دانلود پرفروش ترین فایل ها# فورکیا # اینترنت#فایل سل#

فایل های پرفروش فورکیا و اینترنت را دانلود کنید(فایل های در این وبسایت قرار داده می شودکه تضمینی و مطمئن هستن ،اگر غیر از این بود به مدیریت اطلاع دهید)سعی شده فایل های دارای ضمانت معتبر گلچین بشه ولی تصمیم با شماست.موفق باشید
4kia.ir

دانلود پرفروش ترین فایل ها# فورکیا # اینترنت#فایل سل#

فایل های پرفروش فورکیا و اینترنت را دانلود کنید(فایل های در این وبسایت قرار داده می شودکه تضمینی و مطمئن هستن ،اگر غیر از این بود به مدیریت اطلاع دهید)سعی شده فایل های دارای ضمانت معتبر گلچین بشه ولی تصمیم با شماست.موفق باشید

شما در این سایت میتوانید به راحتی بهترین فایل ها که دارای ضمانت می باشند را دانلود کنید(فایل سل،فورکیا،همیار دانشجو و....)
بهترین های اینترنت را در این وب سایت بیابید.
طبقه بندی موضوعی

دانلود رایگان کتاب تن تن و سندباد

دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۳۳ ب.ظ


دانلود رایگان کتاب تن تن و سندباد


* از سری کتاب‌های مسابقه کتابخوانی بخون و ببر خندوانه

* با خرید نسخه الکترونیک، کد ثبت نام در مسابقه به صورت خودکار برای شما ثبت می‌شود و نیازی نیست که شما کد را ثبت کنید.

***

«تن تن و سندباد» رمانی ویژه نوجوانان به قلم محمد میرکیانی( -۱۳۳۷) و به تصویرگری محمد حسین صلواتیان( -۱۳۴۰) است.

در این داستان تن‌تن به همراه دوستان همیشگی‌اش میلو، کاپیتان هادوک و پرفسور تورنسل به شرق سفر می‌کنند و در مقابل سندباد قرار می‌گیرد.

قابل اجرا بر روی کامپیوتر و گوشی

بدون نیاز به اینترنت

در بخشی از داستان می‌خوانیم:

«در گوشه‌ای از یک ساحل دورافتاده موج‌های کف‌آلود خودشان را به ماسه‌های نرم می‌ساییدند و دوباره به دریا برمی‌گشتند. تکه‌های قایقی متلاشی شده، بر ماسه‌های ساحل، خبر از غرق‌شدن سرنشینان آن می‌داد. در کنار آنها، چند نفر، تن‌تن و یارانش روی شن‌های نمناک افتاده بودند. آنها چنان به خواب فرو رفته بودند که صدای مرغ‌های دریایی هم بیدارشان نمی‌کرد.

ناگهان خرچنگی از زیر شن‌ها سر درآورد و چنگال‌هایش را به اطراف چرخاند. چنگال خرچنگ، بی‌اختیار به یکی از پاهای پشم‌آلود میلو فرو رفت. میلو پارس دردآلودی کرد و از جا پرید و روی صورت کاپیتان هادوک افتاد. کاپیتان هادوک هم وحشت‌زده از جا پرید و فریادی کشید. با صدای آنها، تن‌تن و پرفسور و سوپرمن هم از آن حالت خواب آمیخته به بیهوشی بیرون آمدند.

تن‌تن چشمانش را با دست مالید و با نگرانی پرسید: «ما کجاییم؟ کمک! کمک!»

پرفسور که سرحال‌تر از بقیه بود گفت: «از کی کمک می‌خواهی تن‌تن؟ در حال حاضر در یکی از ساحل‌های دورافتاده‌ی مشرق‌زمین هستیم.»

سوپرمن زودتر از بقیه‌ی افراد سرپا شد و گفت: «پس ما غرق شدیم؟! اَی سندباد لعنتی! تو قصد جان ما را کرده بودی. به‌زودی جواب تو را خواهم داد.»

کاپیتان هادوک گفت: «دیگر از این حرف‌های گنده‌گنده‌ی تو خسته شده‌ام. نمی‌خواهد این قدر برای سندباد نقشه بکشی. چرا این همه حرف می‌زنی! نمی‌توانی ساکت باشی؟!»

تن‌تن گفت: «آرام باش کاپیتان! اگر سوپرمن را از دست بدهیم دیگر هیچ چیز نداریم. در حال حاضر، تنها کسی که می‌تواند ما را نجات بدهد، سوپرمن است.»



جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی