مطالعه تطبیقی اضطرار در حقوق کیفری ایران و فرانسه مقدمه |
روش شناسی حقوق بین الملل با رویکرد فلسفی مـقدّ مـه پژوهش، یعنى تلاش براى افزودن عِلم بشر؛ اگر این فعّالیّت «روش مند» نباشد، تلاش ما بیهوده یا نتیجه، قابل اعتماد نخواهد بود. لذا ماپیش ازورود به پژوهش، نیازمندِ آشنایی باروش شناسی آن علم هستیم. «روش شناسی» درمعنای خاصّ خود به عنوان یک علم یعنی «شناختِ» فرایند عقلانی یا غیرعقلانی ذهن برای دستیابی به شناخت و یا توصیفِ واقعیت. «روششناسى» غیر از «روش» است. روش، مسیرى است که دانشمند در سلوک علمى خود طى مىکند، و روششناسى دانش دیگرى است که به شناخت آن مسیر مىپردازد که دراصطلاح فلسفی: شناختِ آن «سِیر» به ما هوسیرگفته می شود. روش همواره در متنِ حرکتِ فکرى و تلاشهاى علمى یک دانشمند قرار دارد و روششناسى دانشى است که از نظر به آن حرکت فکری شکل مىگیرد، و به همین دلیل روششناسى همواره یک دانش و «علم درجه دوم» است. علم درجه دوم در برابر «علم درجه اول» قرار دارد. علم درجه اول علمى است که به یک واقعیت عینى طبیعى و یا انسانى مىپردازد؛ مثل: فیزیک،شیمی یاحقوق بین الملل و علم درجه دوم، علمى است که موضوع آن، نفسِ واقعیّت خارجى نیست، بلکه موضوع آن، علم و آگاهى بشرى است، اعم از اینکه آن آگاهى، خود متعلِّق به یک دانش و علم درجه اول و یا درجه دوم باشد؛مثل: علمِ منطق یا فلسفه یا فلسفه ی حقوق بین الملل یا روش شناسی حقوق بین الملل یا فلسفه ویا روش شناسی هر علم دیگر. اصطلاح علم درجه دوم نظیر اصطلاح معقولات ثانیه است. معقولات ثانیه در قبال معقولات اولیه است. معقولات اولیه حقایق عینى هستند، و معقولات ثانیه مفاهیم ذهنى و انتزاعى مىباشند که خارج، ظرف عروض آنها نیست، اعم از اینکه این معقولات از معقولات اولیه و یا از معقولات ثانیهی دیگرى انتزاع شده باشند.[1] اماچرا عنوانِ این تحقیق، قیدِ «رویکرد فلسفی» را به دنبال دارد. چنانکه در بالا، در تعریف روش شناسی گفته شد ، روش شناسی شناخت فرایند «عقلانی» یا«غیرعقلانی» ذهن برای دستیابی به شناخت و یا توصیفِ واقعیت است. وظیفه کدام علم است که تشخیص دهد کدام فرایندِ ذهنی عقلانی و کدام، غیر عقلانی بوده است؟این فلسفه ی هر علم است که مبانی ومبادی هر علم را به مسلخگاه ابطال پذیری یا ابطال ناپذیری می کشاندواعتبار آن اصول را می سنجد. علومی مثل هستىشناسى و معرفتشناسى ازمباحث مهم «فلسفه» هستند که مقدّم بر روش شناسی هستند وبا آن رابطه تنگاتنگ دارند.البته اگرگفته شود روش شناسی نیز، خود نوعی فلسفه است ،اغراق نکرده ایم . چنان که هر علمی فلسفه ای داردمثل: فلسفه ی حقوق یا فلسفه هنریا فلسفه سیاست ویا حتّی فلسفه ی فلسفه، می توان روش شناسی را «فلسفه ی پژوهش» یا «فلسفه ی تحقیق» نام نهاد. اعتقاد به یک نحله ی فکری – فلسفی، پژوهش را به سرمنزلی خاص، راهبری می کند. سطوح مختلف معرفت، لایههاى طولى روششناسى را به دنبال مىآورند، و لکن بنیانهاى فلسفى مختلف، هستىشناسىها و معرفتشناسىهاى گوناگون، انواع مختلف روششناسى را که در عرض یکدیگر و یا در تقابل با یکدیگر مىباشند پدید مىآورند. منطق صورى یک روششناسى عام و گستردهاى است که از مبناى فلسفى و معرفتشناختى حکمت مشاء استفاده مىکند.[2]منطق دیالکتیکى هگل نوع دیگرى از روششناسى عام است که از مبانى فلسفى او بهره مىبرد. این منطق، در رشتههاى مختلف علمى، هم نظریات مناسب با خود را به دنبال مىآورد و هم روشهاى خاصى را که در ذیل روششناسى عام آن قرار مىگیرد تولید مىکند. منطق علمى بیکن یک روششناسى عام علمى است که از مبناى معرفتشناختى او که حسگرایى است بهره مىبرد، برخى از روشهاى هرمنوتیکى یا تأویل شناسی معرفت نیز روشهاى عامى هستند که از مبناى معرفتشناختى خود استفاده مىکنند. هریک از روشهای مزبور الزامات بعدى را در سطوح و لایههاى جزئى و خاص و همچنین توصیههاى سازگار با خود را نیز به ارمغان مىآورند.[3] متدولوژی حقوق بین الملل با دو عنصر شناخته می شود،ازیک سو هرگونه نگرش علمی، مبتنی است برمشاهده ی عاری از هرگونه پیش فرض یا مفاهیم نظری؛ از سوی دیگرموضوع مشاهده که در نظام حقوقی بین المللی و قواعد آن گوناگون است از ایده یا تفکر حقوقی ناشی می شودکه ساخته و پرداخته ی ذهن بشر است(یاهمان معرفت شناسی). براین اساس مشاهده نمی تواند عاری از عناصرعقلی و منطقی باشد. گفتنی است روش شناسی تنها برای شناخت قواعد حقوق بین الملل نیست بلکه برای اجرای قواعد آن نیز به کار می رود.
|
سرقت در حقوق کیفری ایران و مذاهب اربعه الف) بیان موضوع از مسائل بحث بر انگیزی که طی اعصار مختلف ذهن بشر را به خود مشغول نموده، معضل دزدی و تعرض به اموال دیگران می باشد. اگرچه حاکمان بسیار کوشیده اند تا با این پدیده مقابله و آن را مهار نمایند و اندیشمندان تلاش ها نموده اند تا برای مداوای این بیماری اجتماعی به درمانی نافع نایل شوند با این حال موفقیت آنان در بیشتر موارد بسیار ناچیز یا حداقل، موقتی بوده است شاید بتوان گفت حکمی که در اسلام برای مقابله با آن بیان شده است (قطع دست) بیشترین بازدارندگی را به همراه دارد. سرقت از یک سو به دلیل عدم نیاز به مهارت خاص و ویژه، شخص در هر سنی قادر به ارتکاب آن است و از سوی دیگر در اسلام به شدت مورد تنفر قرار گرفته است. از علی بن موسی الرضا (ع) روایت شده که فرمودند: «سرقت از این جهت حرام شده است که موجب تباهی اموال و کشتن آدمیان می شود و غصب وتصرف غیر قانونی اموال منشا آدم کشی و درگیری و حسد خواهد شد. سرقت باعث می شود مردم دست از کسب و کار و حرفه و صنعت بر دارند و مردم به نگهداری اموال و پس انداز نپردازند؛ وقتی که ببینند کسی نسبت به اموال یاد شده، حق اولویت ندارند.»[1] مذاهب مختلف اسلامی با توجه به استدلال هایی که از آیات و روایات کرده اند هر یک دید گاه های متفاوتی نسبت به احکام اسلامی دارند. این تحقیق در جهت آشنایی هرچه بیشتر، با اندیشه های فقهای مذاهب اسلامی، و روشن نمودن هرچه بیشتر موضوع سرقت تدوین شده است. سعی شده است تا آراء فقهای مذاهب اسلامی در مورد سرقت به صورت مقایسه ای و مسائل گوناگون مربوط به موضوع سرقت و چگونگی تحقق حکم کیفری آن و هم چنین احکام جدید در مورد آن مورد بررسی قرار گیرد.
[1].حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، ترجمه : حاج شیخ محمد السرازی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1387ق، ص، 483- |
خلاصه
اصول فقه به صورت نموداری برای آزمون وکالت یا سایر آزمونهای حقوقی شامل
موضوعات اصول فقه مثل انواع مفهوم شرط غایت حصر عدد وصف لقب خاص و مخصص
شبه انواع شبه اجمال نسخ تعارض بین عام و خاص فرق عام مطلق اقسام مبین و
اقسام اطلاق و سایر نکات اصول فقه بصورت نموداری و خلاصه
|